خلاصه ماشینی:
"»2 با دقت در تعاریف یاد شده، آشکار میشود که در فرایند اجتهاد، مقوله آزادی مندرج است؛ زیرا مجتهد با دارا شدن ملکه اجتهاد، به منابع اجتهادی و فقاهتی مراجعه میکند و آزادانه، با توجه به علومی که در اختیار دارد، به کشف و استخراج احکام میپردازد و تا این آزادی عمل وجود نداشته باشد، هرگز مجتهد نمیتواند چیزی را کشف کند و اصولا اگر جز این باشد، نمیتوان آن عمل را اجتهاد به شمار آورد؛ زیرا برحسب تعریف، اجتهاد، به کار بستن نهایت تلاش فقیه، برای به دست آوردن حکم شریعت است، و گفته نشده که مجتهد در اجتهاد خویش نمیتواند به یافتهها و استنباطات خود اعتنا کند، بلکه اجتهاد و استنباط آزادانه و شخصی فقیه، ملاک است.
موضوعشناسی از چنان اعتبار و اهمیتی برخوردار است که تمام قلمروهای نظری و عملی مقوله اجتهاد را شامل میشود و تأثیری بسزا در بیان مسائل دارد؛ به عنوان مثال، در مسائل سیاسی موضوعشناسی سیاسی انجام میشود و این مسأله اندیشه و دیدگاه سیاسی یک فرد را نشان میدهد، و قهرا این عمل، عملی است آزاد، یعنی مجتهد با هیچ نوع جبر و تحمیل و اکراهی در پی کشف موضوعات و چیستی آنها برنمیآید، بلکه با آزادی درونی و فکری و نظری و عملی خاص خودش، با شناخت موضوعات و تنظیم احکام بر پایه آنها، یک اندیشه یا دیدگاه سیاسی را برمیگزیند؛ مثلا مرحوم نائینی، با آزادی ارادی و آزادی در درک بینشهای سیاسی، تنبیه الامه را مینویسد، یا امام خمینی، در پرتو آزادی، اندیشه سیاسی خودشان را رقم میزنند که در عرصه عمل به پدیده مبارک انقلاب اسلامی میانجامد."