چکیده:
مباحث مبنایی مربوط به حقوق در حوزه فلسفه حقوق مورد بحث و توجه واقع میشود و یکی از مهمترین مسائل مطرح شده در این حوزه، نوع رابطه میان حقوق و عدالت است. اهمیت این بحث بدین لحاظ میباشد که گاه ممکن است اجرای یک قاعده حقوقی که تامین کننده منافع عمومی به نظر میرسد، از عدالت فاصله گرفته و یا حتی در تعارض با آن واقع شود. بررسی این رابطه در قدیمیترین متون فلسفی غربی و اسلامی از دیرباز تا زمان حاضر استمرار یافته و بخشی از اندیشههای فلسفی سقراط و افلاطون تا رالز و نازیک در غرب و اندیشههای فارابی تا متکلمان و فقهای معاصر اسلامی را به خود اختصاص داده است. در این نوشتار ضمن پرداختن به این دو مفهوم و سیر تحولات رابطه میان این دو در اندیشههای دانشوران مذکور در کنار نگاه آیات و روایات کوشیده شده مدلهای مختلف این رابطه طراحی و از منظر اسلامی با رویکرد نظری و با روش توصیفی-تحلیلی میان آنها قضاوت شود.
One of the oldest issues prevalent in the discussions of philosophy of law has been the relationship between law and justice. The study of this relationship has continued since the oldest Western and Islamic writings until the present time, and devoted part of the thinking of western philosophers like Socrates, Plato, Rawls, Nozick and Al-Farabi and contemporary Islamic jurisprudents to itself. In this study focusing on these two issues as well as studying the developmental lines of of these two issues in the thinking of the mentioned scholars along with the viewpoints in Quran lines and sayings, it has been tried to design different models of this relationship and judge them based on Islamic viewpoints.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله با عنايت به مباني اين بحث و پس از ذکر معادل هاي لغوي و اصطلاحي دو واژه حق و عدالت ، با استفاده از منابع کتابخانه اي ديدگاههاي موجود را در انديشه هاي فلسفي غرب و از ديدگاه فلاسفه مهم يونان باستان نظير سقراط و افلاطون تا فلاسفه سده هاي ميانه و معاصر نظير منتسکيو و روسو و رالز و نازيک پرداخته شده و سپس ضمن بحث از عدالت در اسلام و توجه آيات و روايات به اين مقوله ، ديدگاه فلاسفه اسلامي نظير فارابي و ماوردي تا فقهاي بزرگ معاصر نظير آيت الله العظمي حکيم و مرحوم امام (ره ) مورد بحث قرار گرفته ودر نهايت از ميان سه مدل موجود، بر روي يک مدل تأکيد شده است .
البته اين اعلاميه تلاشي براي تعيين مصاديق آن تعريف بود که تعبيري خاص از آن تلقي ميگردد و امروزه ميتوان معادل «حقوق بشر» را براي آن برگزيد (آقابخشي و افشاري راد، ١٣٧٥: ١٧٣) همان طور که مي دانيم اين واژه بيشتر اصطلاحي سياسي محسوب ميشود تا حقوقي؛ - «دستمزد» يعني اجرت پرداخت شده توسط کارفرما (دولت يا غيره ) درازاي عمل يا ارائه خدمات ديگر توسط افراد، نهادها و سازمان ها و يا حتي حکومت ؛ - «دانش حقوق » يعني دانشي که چگونگي پيدايش قواعد حقوقي و سير تطورات حقوق تا زمان ما را موردبررسي قرار ميدهد؛ - «مرافق » مانند مرافق خانه که عبارت است از «چاه فاضلاب ، آشپزخانه ، مستراح و هرچه غير از اتاق ها»؛ - اموالي غير از اعيان ، منافع و حق انتفاع مانند «حق تحجير، حق خيار، پروانه کسب » (کاتوزيان ، ١٣٨٩: ١٤- ١٣؛ جعفري لنگرودي، ١٣٦٩: ١٣- ١٢؛ جعفري لنگرودي، ١٣٧٨، ج ٣: ١٧١٧- ١٧١٦).