چکیده:
طبیعت انسانها چنان است که از جامعه و محیط خویش تاثیر میپذیرند. در ادبیات
فارسی, همچون ادبیات دیگر زبانهاء شاعران و نویسندگان به علل و دلایلی با نمادپردازی
از ویژگیهای حیوانات در تبیین تصویرسازیهای شاعرانه خود کمک گرفتهاند. این امر
علاوه بر زیباسازی لفظ و محتواء فهم مفاهیم را برای خوانندگان» آسانتر میسازد.
شاعران و نویسندگان عارف و اخلاقمحور نیز از کاربرد این امکانات زبانیء غافل نماندهاند و
در موارد زیادی از آن بهره بردهاند. سعدی از سخنپردازان اخلاقمحوری است که در
اثر معروفش گلستان از این ویژگی استفادة شایان برده است. این مقالهء مواردی از کاربرد
نمادین حیوانات در نظم و نثر گلستان را به بحث گرفته و تبیین کرده است. روش این
پژوهش توصیفی و تحلیلی است و به این نتیجه میرسد که سعدی در نمادپردازی حیوانات
در معرفی اجتماع زمان حیاتش و ویژگیهای اخلاقی مورد تایید موفق عمل کرده است.
The nature of human beings is such that they are affected by their
society and environment. In Persian literature, as in the literature of
other languages, poets and writers have used various symbols to
describe their emotions by symbolizing the characteristics of
animals and insects. In addition to beautifying the word and content,
this makes it easier for readers to understand the concepts. Mystical
and ethical poets and writers have not neglected the use of these
linguistic possibilities and in many cases have benefited from them.
Saadi is one of the moral-oriented orators who has made good use
of this feature in his famous work Golestan. This article discusses
and explains the symbolic use of animals in Golestan poetry and
prose. The method of this research is descriptive and analytical and
it is concluded that Saadi has been successful in symbolizing
animals in introducing the society of his life time and approved
moral characteristics.
خلاصه ماشینی:
سعدي در ضمن داستان کوتاهي در باب عشق و جواني، بيان ميدارد که گاهي انسان زيان عملکرد خود را ميداند، اما به دليل دلبستگي به آن عمل نميتواند از آن جدا شود؛ براي اين مطلب گفته است : هرکه دل پيش دلبري دارد ريش در دست ديگري دارد آهوي پالنهگ در گردن نتواند به خويشتن رفتن (سعدي، ١٩٥٢: ١٥٤).
سعدي نيز در گلستان در موردي که به يکي از مسائل مهم زندگي توصيه کرده ، يعني دوري از موانع خطرناک بدان اشاره داشته و به شکل زير در قالب نصيحت به کار برده است : سورچه کس بي اجل نخواهد مرد تو مرو در دهان اژدرها (سعدي، ١٩٥٢: ١٢٩).
در ابياتي ديگر نيز سعدي در گلستان ، از شير و پلنگ به عنوان نماد زورمندي و توانايي استفاده برده است همچنان که باري در يک بيت ، شغال را نمادي از ناتواني به کار برده و يک بار ديگر در بيتي، گوسفندان را به عنوان موجوداتي ضعيف ، نمادي از ناتواني به کار برده است ؛ آنجا که ميگويد: صياد نه هر بار شکاري ببرد يک روز ببيني که پلنگش بخورد (همان : ١٢٢).
اين ويژگي در ادبيات فارسي به کثرت انعکاس يافته ، سعدي نيز در بيتي از گلستان چنين گفته است : سگي را، گر کلوخي بر سر آيد ز شادي بر جهد کان استخواني است (همان : ١٦٦).
از اين حيوان در گلستان به گونه هاي متفاوت بدين قرار ياد شده و به کار رفته است : ديديم بسي که آب سرچشمه خورد چون بيشتر آمد شتر و بار ببرد (سعدي، ١٩٥٢ : ٢٥).