چکیده:
اگر چه وقوع انقلاب اسلامی در ایران با مشارکت افراد، سازمانها، گروهها و طیفهای متنوع، شامل اندیشههای اسلام سیاسی، ملیگرایانه، چپگرایانه (کمونیستی-مارکسیستی) و التقاطی همراه بود اما با سرنگونی رژیم پهلوی تفاوت دیدگاهها و آرمانهای هر یک از این ابعاد هویتی فوق بیش از پیش نمایان شد. با مطالعه روند تطور سیاست هویت در ایران پس از وقوع انقلاب اسلامی در 1357، تا تثبیت دولت در جمهوری اسلامی در سال 1360، شاهد بازخوردها و برخوردهای اندیشهها و سیاستهای هویتیِ بازیگرانِ دخیل در وقوع انقلاب و به ویژه مابین هویت اسلام حکومتی که به رهبری امام خمینی بود با تفکر هویتی اسلامی-مارکسیستی سازمان مجاهدین خلق (اسلام سازمانی) هستیم که نهایتا منجر به تثبیت ایده امام خمینی در جمهوری اسلامی شد. در این نوشتار با استفاده از روش تحلیل تاریخی و با استفاده از منابع کتابخانه ای درصدد پاسخ به این پرسش برآمدیم که برخوردها و بازخوردهای سیاستهای هویتی مابین اسلام حکومتی و سازمان مجاهدین خلق از 1357 تا 1360، چگونه سبب تفوق هویت اسلام حکومتی در نظام جدید شد؟ در این راستا سازمان مجاهدین خلق از ابتدای انقلاب سعی داشت، برای کسب قدرت، خود را همسو با جریان هویتی اسلام سیاسی قلمداد کند و حتی بر آن نیز تاثیر بگذارد اما به دلایلی چون عدم پذیرش مارکسیسم از سوی مردم، رهبری قاطعانه امام خمینی (ره)، شوق توده مردم به حضرت امام، و مذهب شیعه، وقوع جنگ تحمیلی و لزوم دفاع از کشور و تفوق کارکرد فرهنگی اسلامگرایان بر عملکرد مسلحانه مجاهدین خلق، سازمان مذکور نتوانست سیاست هویتی خود را در جامعه ایران بقبولاند.
Although the occurrence of the Islamic Revolution in Iran with the participation of diverse individuals, organizations, groups and spectra included Islamic, political, nationalist, leftist (communist-Marxist) and eclectic thoughts, but with the overthrow of the Pahlavi regime, differences of opinion The ideals and the ideals of each of these dime Under the leadership of Imam Khomeini, we were of the Mujahedin-e Khalq Organization (organizational Islam), which ultimately led to the consolidation of the idea of Imam Khomeini in the Islamic Republic. In this paper, using the qualitative analysis method, we sought to answer the question of how the clashes and reciprocity of the government of Islam and the MKO from 1357 to 1360 led to the supremacy of the identity of government Islam in the new system. In this regard, the Mojahedin-e Khalq Organization from the beginning of the revolution tried to consider itself consistent with the flow of the identity of political Islam in order to obtain power and even affect it, but for reasons such as the denial of Marxism by the people, the decisive leadership of Imam Khomeini ), The people's enthusiasm for Imam and the Shiite religion, the imposition of imposed war and the need to defend the country and the superiority of the Islamist culture on the armed activity of the Mujahedin-e Khalq, the organization failed to establish its identity politics in Iranian society.
خلاصه ماشینی:
با مطالعه روند تطـور سیاسـت هویـت در ایران پس از وقوع انقلاب اسلامی در ١٣٥٧، تا تثبیت دولت در جمهوری اسـلامی در سـال ١٣٦٠، شـاهد بازخوردها و برخوردهای اندیشه ها و سیاست های هویتی بازیگرانِ دخیل در وقوع انقلاب و بـه ویـژه مـابین هویت اسلام حکومتی (ناب محمـدی) کـه بـه رهبـری امـام خمینـی (ره ) بـود بـا تفکـر هـویتی اسـلامی- مارکسیستی (التقاطی) سازمان مجاهدین خلق (اسلام سازمانی) هستیم کـه نهایتـا منجـر بـه تثبیـت ایـده امـام خمینی ره در جمهوری اسلامی شد.
در این نوشتار با اسـتفاده از روش تحلیـل تـاریخی و منـابع کتابخانـه ای درصدد پاسخ به این پرسش برآمدیم که برخوردها و بازخوردهای سیاست های هویتی مابین اسـلام حکـومتی و سازمان مجاهدین خلق از ١٣٥٧ تا ١٣٦٠، چگونه سبب تفوق هویـت اسـلام حکـومتی در نظـام جدیـد شد؟ در این راستا سازمان مجاهدین خلق از ابتدای انقلاب سعی داشت ، برای کسب قدرت ، خـود را همسـو با جریان هویتی اسلام سیاسی قلمداد کند و حتی بر آن نیز تاثیر بگذارد امـا بـه دلایلـی چـون عـدم پـذیرش مارکسیسم از سوی مردم ، رهبری قاطعانه امام خمینی (ره )، شوق توده مردم به حضرت امام ، و مذهب شـیعه ، وقوع جنگ تحمیلی و لزوم دفاع از کشـور و تفـوق کـارکرد فرهنگـی اسـلام گرایـان بـر عملکـرد مسـلحانه مجاهدین خلق ، سازمان مذکور نتوانست سیاست هویتی خود را در جامعه ایران بقبولاند.