چکیده:
مسئله ارتباط امر متغیر با ثابت، یکی از پیچیدهترین مسائل فلسفی است؛ چراکه متغیر از جهتی که متغیر است، نمیتواند با ذات ثابت خداوند متعال در ارتباط باشد. ازاینرو بسیاری از فیلسوفان مسلمان کوشیدهاند تا وَجه ثباتی برای متغیر در نظر گیرند. بهرغم نکات ارزندهای که پیشنهادهای ایشان برای گره گشایی از معضل یادشده دارند، اما هیچیک بهتنهایی نمیتوانند این چالش را حل نمایند؛ چراکه در ثبات و تغیر، نسبت به غیر لحاظ نشده است؛ پس نمیتوان برای امر متغیر دو چهره وجودی در نظر گرفت که از منظر امور ثابت، ثابت و از منظر امور متغیر، متغیر باشد. آیتالله جوادی آملی خوانش جدیدی در گره-گشایی از این مسئله دارند که بر تشکیک وجود استوار است. برابر این دیدگاه، همه مراتب وجود به ثباتی نفسالامری و غیر نسبی متصف هستند که برپایه مرتبه وجودی آنها شدت و ضعف مییابد. ضعف ثبات در مراتب پایین وجود، مایه شکلگیری مفهوم منافق «تغیر» از این مراتب میگردد. نوشتار پیش رو با هدف حل نهائی مسئله ربط متغیر به ثابت بر اساس اصول حکمت متعالیه، نخست به تحلیل و بررسی اجمالی آرای مهم حکیمان مسلمان پرداخته و سپس با واکاوی دیدگاه استاد جوادی آملی، به برتریهای دیدگاه ایشان نسبت به اقوال دیگر اشاره میکند.
One of the most complex philosophical issues is the relationship between the variable and the fixed, because the variable from the direction that is variable can not be related to the fixed nature of God Almighty. Hence, many Muslim philosophers have tried to consider a fixed aspect for the variable and thus relate the variable to the fixed thing. Despite the valuable points that these proposals have to untie the above-mentioned dilemma, none of them alone can solve this challenge; Because stability and change are not relative like extras; Rather, it is a soul and is not included in them in relation to others; Therefore, it is not possible to consider two existential figures for the variable that are fixed from the point of view of fixed matters and variable from the point of view of variable matters. Ayatollah Javadi Amoli has a new reading in untying this issue which is based on the gradation of existence. According to this view, all levels of existence are characterized by relative and non-relative self-stability, which is intensified and weakened based on their level of existence
خلاصه ماشینی:
اين تلاش در دوره هاي اخير نيز ادامه يافته است (مطهري ، ١٣٩٣، ج ٢، ص ٧٠؛ محمدزاده و راستيان ، ١٣٩١)؛ اگرچه اين بيان حاوي نکته هاي ارزنده اي است ، اما همچنان گره ارتباط امر متغير با ثابت را نخواهد گشود؛ زيرا تغير و ثبات عالم به صورت نسبي تبيين شده است و چنان که نشان داده خواهد شد، چنين نگرشي در گره گشايي از چالش يادشده ناتمام است .
٢. نقد و بررسي اشکالي مهم به ديدگاه علامه طباطبايي به باور برخي فيلسوفان با پذيرش قطعي بودن حرکت ، حرکت توسطيه نمي تواند بر ذات متحرک خارجي صادق باشد؛ زيرا صفت درراه بودن ، طبيعتي است که هر فرد آن ، در يک «آن » محقق شده و در لحظه بعد، فرد ديگري از آن تحقق مي يابد که غير از ديگري است ؛ چنان که در فلسفه ي اسلامي روشن شده ، نسبت کلي طبيعي به افرادش مانند نسبت آبا به ابناست ، نه اب واحد به ابناي متعدد؛ يعني اگرچه طبيعت درضمن افرادش موجود است ، ولي شخص آن واحد نيست ، بلکه به تعدد افرادش متعدد مي شود (سبزواري ، ١٣٦٩، ج ٢، صص ٣٤٧-٣٤٨)؛ بنابراين نمي توان فرد مستمر و يکساني از «درراه بودن » را که همان حرکت توسطي است ، پذيرفت .
Tabatabai, Mohammad Hussein, (1386 SH), Nehaya Al-hikmat, Correction and suspension of Fayazi Gholam Reza, Vol. 1, 2, 3 and 4, 4th ed, Qom: Imam Khomeini Institute.