چکیده:
شناسایی ساختار طبقات اجتماعی و چگونگی تغییر آن میتواند در تببین بسیاری از مسایل اجتماعی و اقتصادی راهگشا باشد. مطالعه حاضر به مقایسه ساختار طبقات اجتماعی در ایران طی سالهای 1335 تا 1395 میپردازد. در این تحقیق از روش تحلیل ثانویه استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که طبقه بالا در این سالها تقریبا ثابت بوده و طبقه متوسط سنتی تقریبا از سهم بیشتری نسبت بهسایر طبقات برخوردار بوده است. طبقات متوسط جدید و پایین بیشترین نوسانها را در سالهای مورد مطالعه به خود اختصاص دادهاند. مشاهده روند ساختار طبقاتی در دورههای مختلف تاریخی در ایران نشان از این دارد که عوامل سیاسی، اقتصادی و بینالمللی از تعیین کنندههای تغییرات و نوسانات ساختار طبقات اجتماعی در ایران است و این تاثیر بیشتر مربوط به طبقه متوسط و پایین است
Citizenship is a bilateral and social idea, and it is not just a set of rights that free an individual from the commitment to others. Also avoidance of citizenship responsibility is to circumvent the tasks such as the civic affairs and participation. For Ztumka, moral community deals with trust, sense of responsibility and obligation towards others with whom it has common values, interests and goals. To Parsons considers, trust is the factor that creates social unity, cohesion, and order. Therefore, the present study attempted to investigate the relationship between the level of social mistrust and the avoidance of citizenship responsibility among Tehrani citizens in 2019. We did a survey and to collect the data we used the structured questionnaire and cluster sampling amongst Tehrani citizens over 18. Also, 384 respondents were selected as our sample using Cochran's sampling formula. Due to the corona virus pandemic, 356 respondents were interviewed and the data were analysed using Mplus8 and SPSS software. Descriptive findings showed that citizenship irresponsibility among the respondents is higher than the average. Besides, the amount of social mistrust, particularly the organizational mistrust, was higher than the average. Inferential results revealed that social mistrust (.0.72), citizenship rights (./29), and education level (./16) had a significant relationship with citizenship.
خلاصه ماشینی:
مشاهده روند ساختار طبقاتي در دوره هاي مختلف تاريخي در ايران نشان از اين دارد که عوامل سياسي ، اقتصادي و بين المللي از تعيين کننده هاي تغييرات و نوسانات ساختار طبقات اجتماعي در ايران است و اين تاثير بيشتر مربوط به طبقه متوسط و پايين است .
قرار گرفتن کامل کشور در حيطه نظام جهاني سرمايه داري ، سرکوبي اقوام و قبايل خودسر، ايجاد حکومت مرکزي قوي و ارتش نوين يکپارچه ، ايجاد استانداري ها به جاي حکومت هاي محلي کم و بيش مستقل ، اقدامات اقتصادي و اجتماعي ، توسعه سرمايه داري دولتي ، اهميت يافتن تدريجي نقش نفت در درآمد دولت ، ايجاد موسسات تمدني جديد، توسعه نظام آموزشي ، گسترش و سازمان يابي ديوانسالاري متمرکز (بحراني ، ١٣٨٩: ١٩) باعث جانشين شدن گفتمان پاتريمونياليسم نو گرا و يا به گفته بشيريه مدرنيسم مطلقه پهلوي (همان : ٦٨) به مثابه گفتمان سياسي مسلط گرديد؛ و از سوي ديگر به ايجاد و توسعه نيروهاي تازه اي براي چالش هاي سياسي آتي انجاميد، نيروهايي که در اصطلاح طبقه متوسط جديد ناميده شده اند (همان : ٢٠).
پس با توجه به وقايع سياسي ، اجتماعي و اقتصادي که در ايران رخ داده و همچنين وضعيت جمعيتي ، ميزان و نحوه ترکيب آن طي سال هاي ١٣٣٥ تا ١٣٩٥ ساختار طبقات اجتماعي در ايران تحت تاثير قرار گرفته و گروه هاي اجتماعي و طبقاتي جديدي پديد آمدند و از جمله آن طبقه متوسط جديد در ساختار طبقاتي کشور ظهور و گسترش يافت .
رويدادهاي سياسي و وضعيت هاي اقتصادي و اجتماعي پيش آمده در اين دوران بر ساختار طبقه اي جامعه (افزايش طبقه بالا و طبقه پايين و کاهش ميزان طبقه متوسط جديد و سنتي ) تاثير چشمگيري داشته است .