چکیده:
زمینه و هدف: داستانهای عاشقانه، یکی از انواع غنی شعر فارسی است که پیوسته تجلیگاه احساسات لطیف و اندیشه های بکر شاعران پارسیگوی بوده است. در ادبیات فارسی داستانهای عاشقانۀ متعددی وجود دارد که در این جستار به تحلیل و مقایسۀ نه منظومۀ عاشقانه در قرون میانی تاریخ ادبیات ایران (چهار تا شش) پرداخته میشود. این آثار شامل زال و رودابه، گشتاسب و کتایون، سودابه و سیاوش، بیژن و منیژه، وامق و عذرا، ورقه و گلشاه، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، و ویس و رامین است که از حیث جنسیت عشاق، درونمایه، منشا پیدایش، دورۀ زمانی، اصالت روایت، فرجام، نوع عشق و بیان داستان بررسی و مقایسه میشوند.
روش مطالعه: شیوه گردآوری اطلاعات در این مقاله کتابخانه ای بوده و تجزیه و تحلیل براساس شیوۀ تحلیل محتوا و از نوع کیفی است. در این مقاله ویژگیهای محتوایی منظومه ها بررسی شده و محور تحقیق ابیاتی است که بیشترین بسامد اشتراک سبکی را دارند و از بیان ابیات مستقل پرهیز شده است.
یافته ها: در تمامی منظومه ها عشاق از نوع انسان و زن و مرد هستند. همچنین تمامی آثار دارای بیانی غیرتمثیلی میباشند. پنج داستان از نه داستان (حدود 55 درصد) در بستری حماسی شکل گرفته و آمیخته ای از غنا و حماسه هستند. فرجامها در پنج داستان «خوش و همراه با وصال» (55 درصد)، در سه داستان «ناخوش: مرگ دو طرف» (33 درصد) و در یک داستان (11 درصد) «نامعلوم» است؛ بنابراین بسامد فرجام خوش بیشتر از فرجام ناخوش است. ازنظر منشا پیدایش بیشترین بسامد متعلق به نوع اسطوره (پنج مورد: 55 درصد)، سپس نیمه تاریخی (دو مورد: 22 درصد)، نامعلوم (یک مورد: 11 درصد) و تخیلی (یک مورد: 11 درصد) است. ازنظر زمانی هشت داستان (88 درصد) مربوط به پیش از اسلام و یک داستان (11 درصد) مربوط به پس از اسلام است. از نظر اصالت، پنج داستان از نوع اصلی (55 درصد) و چهار داستان از نوع اقتباسی (44 درصد) هستند. از این چهار داستان، سه داستان از عربی اقتباس شده است و یک داستان (وامق و عذرا) سرچشمه ای یونانی دارد.
نتیجه گیری: تمامی داستانها روایتگر عشقی زمینی هستند؛ با این تفاوت که در داستانهایی مانند لیلی و مجنون، و ورقه و گلشاه، عشق عذری و عفیف است و بسمت تمایلات آسمانی و عرفانی پیش میرود. در غالب این داستانها، مشکلات و موانع وصال دو دلداده، از نوع اختلاف خاندان، نژاد و نسب یا طایفه است. زنان در اغلب این داستانها دارای نقشی فعال بوده و گاه نیز کنشگر و آغازگر اصلی هستند.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Love stories are one of the rich types of Persian poetry that have always been the manifestation of delicate feelings and pristine thoughts of Parsigo poets. There are several love stories in Persian literature, which in this article analyzes and compares nine love poems in the medieval history of Iranian literature (four to six). These works include Zal and Rudabeh, Goshtasb and Katayoun, Soodabeh and Siavash, Bijan and Manijeh, Wameq and Azra, Vargheh and Golshah, Khosrow and Shirin, Lily and Majnoon, and Weiss and Ramin. Time period, narrative originality, ending, type of love and storytelling are examined and compared.
METHODOLOGY: The method of data collection in this article is library and the analysis is based on the content analysis method and is qualitative. In this article, the content features of the poems are studied and the focus of the research is on the verses that have the highest frequency of stylistic commonality and the expression of independent verses is avoided.
FINDINGS: In all systems, lovers are human, male and female. Also, all works have a non-allegorical expression. Five of the nine stories (about 55%) are set in an epic context and are a mixture of richness and epic. The endings are "happy and with the carpenter" in five stories (55%), "unfortunate: death of both parties" (33%) and in one story (11%) "unknown"; Therefore, the frequency of happy ending is higher than the end of unhappy. In terms of origin, the highest frequency belongs to the type of myth (five cases: 55%), then semi-historical (two cases: 22%), unknown (one case: 11%) and imaginary (one case: 11%). In terms of time, eight stories (88%) are pre-Islamic and one story (11%) is post-Islamic. In terms of originality, five stories are of the original type (55%) and four stories are of the adaptation type (44%). Of these four stories, three are adapted from Arabic, and one (Wameq and Azra) has Greek origins.
CONCLUSION: All stories are narrators of earthly love; With the difference that in stories such as Lily and Majnoon, and Vargheh and Golshah, love is an excuse and chastity and goes towards heavenly and mystical tendencies. In most of these stories, the problems and obstacles of the union of two lovers are of the type of differences between family, race and lineage or tribe. Women play an active role in most of these stories and are sometimes the main actors and initiators.
خلاصه ماشینی:
اين آثار شامل زال و رودابه ، گشتاسب و کتايون ، سودابه و سياوش ، بيژن و منيژه ، وامق و عذرا، ورقه و گلشاه ، خسرو و شيرين ، ليلي و مجنون ، و ويس و رامين است که از حيث جنسيت عشاق ، درونمايه ، منشأ پيدايش ، دورة زماني، اصالت روايت ، فرجام ، نوع عشق و بيان داستان بررسي و مقايسه ميشوند.
اين داستانها عبارتند از: زال و رودابه ، بيژن و منيژه ، گشتاسب و کتايون ، سياوش و سودابه ، وامق و عذرا، ورقه و گلشاه ، ويس و رامين ، خسرو و شيرين ، و ليلي و مجنون .
الف ) عشق شيرين که در قرون دهم تا دوازدهم ميلادي به هنگام تسلط گفتمانهاي سخن و خرد بر ادب فارسي در منظومه هاي عشقي چون زال و رودابه از ابوالقاسم فردوسي (١٠٢٠-٩٣٥)، ويس و رامين از فخرالدين اسعدگرگاني، و خسرو و شيرين از نظامي گنجوي (١٢٠٩-١١٤١) خودنمايي ميکند و نشان دهندة احساسات عاطفي و جنسي بين مرد و زن در جامعۀ سنتي ميباشد (نفيسي، ١٣٩٨).
داستانهاي عاشقانۀ موردنظر در اين جستار، براساس موارد ذيل تحليل شده اند: طرفين داستان (عاشق و معشوق ) که يا هر دو طرف ، انسان هستند و نوع غالب اين دسته آن است که عاشق و معشوق مذکر و مؤنثند مانند بيژن و منيژه ؛ گاه نيز هر دو مذکرند مانند محمود و اياز؛ يا غيرانسان مثل دو گياه : سرو و گل ؛ يا گياه و حيوان : سرو و تذرو.