چکیده:
برپایۀ نظام های خانوادۀ بوئن، میزان تمایزیافتگی خود، عاملی مهم در تعیین کیفیت روابط زناشویی و ثبات آن است. شناخت و مدیریت هیجانات خود و همسر، نقشی اساسی در این ثبات ایفا میکند و صمیمیت نیز به ویژه در ثبـاتبخشیدن به ازدواج، نقشی مهم دارد. هدف از این پژوهش، تعیین رابطۀ دو متغیر هوش هیجانی و تمایزیافتگی خود با پایداری ازدواج ازطریق میانجیگری صمیمیت است. این پژوهش، توصیفی و ازنوع همبستگی است و جامعۀ آماری آن، افراد متاهل و زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاورۀ منطقههای دو و پنج تهران را شامل میشود. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، 345 نفر مرد و زن در سال 1399برای شرکتکردن در پژوهش انتخاب شدند و افراد موردنظر، پرسشنامههای شاخص بیثباتی ازدواج بوث، جانسون و ادواردز (1983)، هوش هیجانی گریوز و برادبری (2005)، تمایزیافتگی خود اسکورن و فریدلندر (2003)، و مقیاس صمیمیت واکر و تامپسون (1983) را تکمیل کردند. در تجزیهوتحلیل آماری از ضریب همبستگی پیرسون و برای برازش مدل از روش مدلیابی معادلات ساختاری (SEM) و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها نشان میدهند میان ضریب مسیر کل هوش هیجانی با ثبات ازدواج (01/0>p، 609/0=β) و تمایزیافتگی خود با ثبات ازدواج (05/0>p، 226/0=β) و صمیمیت با ثبات ازدواج (01/0>p، 451/0=β)، رابطهای مثبت و معنادار وجود دارد. درنهایت، ضریب مسیر غیرمستقیم هوش هیجانی و ثبات ازدواج (01/0>p، 288/0=β) و ضریب مسیر غیرمستقیم تمایزیافتگی خود و ثبات ازدواج (05/0>p، 082/0=β)، مثبت و معنادار بود و بنابراین، نقش واسطهای صمیمیت بین تمایزیافتگی خود و هوش هیجانی با ثبات ازدواج تایید میشود. تمایزیافتگی خود، هوش هیجانی و صمیمیت درمجموع، 49 درصد از واریانس ثبات ازدواج را تبیین میکنند و در این حوزه، برگزارشدن کارگاههای آموزشی برای شناخت و ارتقای هوش هیجانی، تمایزیافتگی، صمیمیت و مولفههای آن جهت ثبات ازدواج توصیه میشود.
Based on the Bowen family systems, the degree of self-differentiation can determine the quality of marital relations and its stability. Meanwhile, the recognition and management of one's own and spouse's emotions plays an essential role in this stability, and intimacy also plays a role especially in the stability of marriage. The purpose of the research is to determine the relationship between the two variables of emotional intelligence and self-differentiation with the stability of marriage through the mediation of intimacy. This research is descriptive and correlational. The statistical population consisted of married couples who referred to counseling centers in Tehran's 2nd and 5th regions, and 345 men and women were selected to participate in the research by convenience sampling. Individuals completed Edwards, Johnson and Booth's (1980) marriage instability index questionnaires, Graves and Bradbury's (2005) emotional intelligence, Skorn and Friedlander's (2003) self-differentiation, and Walker and Thompson's (1983) intimacy scale. Pearson's correlation coefficient was used in the statistical analysis, and structural equation modeling (SEM) and path analysis were used to fit the model. The findings showed the path coefficient of total emotional intelligence with marital stability (p<0.01, β=0.609) and self-differentiation with marital stability (p<0.05, β=0.226) and intimacy with marital stability. (p<0.01, β=0.451) was positive and significant. Finally, the indirect path coefficient of emotional intelligence and marriage stability (p<0.01, β=0.288) and the indirect path coefficient of self-differentiation and marriage stability (p<0.05, β=0.082) are positive and significant. Therefore, we can acknowledge the mediating role of intimacy between self-differentiation and emotional intelligence with marriage stability. Self-differentiation, emotional intelligence and intimacy explain a total of 49% of the variance of marriage stability. In this regard, it is recommended to hold educational workshops to recognize and promote emotional intelligence, differentiation, intimacy and its components for the stability of marriage.
خلاصه ماشینی:
نتایج پژوهش مقیمی، مرادی، سیدالشهدایی و احمدیان (1399) نشان میدهد بخشش و تمایزیافتگی بر کیفیت روابط زناشویی بهصورت مستقیم یا با میانجیگری صمیمیت اثر میگذارد؛ همچنین براساس یافتههای برخی پژوهشهای دیگر، صمیمیت زیاد در روابط همسران، یکی از اساسیترین پیشبینیکنندههای بهزیستی روانشناختی، سلامت جسمانی و رضایت از زندگی مشترک است و دستیابی به صمیمیت، مسئلهای ضروری در روابط زوجین بهشمار میآید (سالمی، ابویی و سعیدمنش، 1400).
هوش هیجانی، بروز تعارض در زندگی مشترک را تعدیل میکند (Serrat, 2017) و سازگاری زناشویی را تحقق میبخشد (Kalsoom and Kamal, 2018)؛ بنابراین، آموزشدهی و پروراندن هوش هیجانی و بهویژه مؤلفههای خودآگاهی، خودتنظیمی و مهارتهای بینفردی در ارتقادادن کیفیت زندگی زناشویی، مفید است (Hajihasani and Sim, 2019) و درنتیجه به سازگاری موفقتر با محیط میانجامد، نیازها و فشارها را مدیریت میکند و سلامت روانی را افزایش میدهد (Guerra-Bustamante, León-del-Barco, Yuste-Tosina, López-Ramos and Mendo-Lázaro, 2019).
از آنجا که امروزه، بسیاری از ازدواجها به طلاق میانجامند يا دستکم، از ثبات و اطمینان مناسبي برخوردار نیستند، بررسی تأثیر این متغیرها بر سازگاري و ثبات زندگی زناشویی ضرورتی انکارناپذیر دارد و بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هوش هیجانی و Clark, Fitness and Brissette Emotional Intelligence تمایزیافتگی بر ثبات زناشویی بهصورت مستقیم و نیز تأثیر این دو متغیر با میانجیگري متغیر صمیمیت بهصورت غیرمستقیم درقالب مدل معادلات ساختاري است.
الگوی مفهومی پیشبینی ثبات ازدواج براساس هوش هیجانی و تمایزیافتگی خود با میانجیگری صمیمیت روش پژوهش این پژوهش، توصیفی و ازنوع همبستگی است و جامعۀ آماری آن، افراد متأهل و زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاورۀ واقع در منطقههای دو و پنج شهر تهران در سال 1399 را شامل میشود.