چکیده:
در ۱۳۹۴ نصرالله پورجوادی کتابی دربارهٔ باباطاهر عریان نوشت و کوشید او را با یکی از مشایخ حدیث به نام ابومحمد طاهر بن الحسن بن ابراهیم الهمدانی معروف به «جصّاص» (گچگر) تطبیق دهد. سال بعد جمشید مظاهری مقاله ای نوشت و سخت با این نظریه مخالفت کرد. آنچه در یادداشت حاضر نشر میشود رسالهای است کوتاه در تفسیر سخنان باباطاهر که در اوایل قرن نهم کتابت شده است. اهمیت این رساله، که ظاهراً باید آن را قدیمی ترین شرح فارسی سخنان بابا طاهر شمرد، در این است که سابقهٔ خلط این دو شخصیت را دست کم تا سالهای نخست قرن نهم عقب میبرد.
In 1394 S./2015, Nasrullah Pourjavadi wrote a book about Baba Tahir Oryan and tried to identify him with one of the Sheikhs of Hadith, Abu Muhammad Tahir bin Al-Hasan Ibn Ibrahim Al-Hamdani, known as "Jassas" (plasterer). A year later, Jamshid Mazaheri wrote an article and strongly criticized this identification. What is published here is a short treatise that explains some observations of Baba Tahir, written in the early 9th/15th century; The importance of this treatise, which could be considered the oldest Persian commentary of Baba Tahir's words, is that the time of the confusion between these two personalities goes back at least to the first years of the 9th century.
خلاصه ماشینی:
آینۀ میراث، مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب دوفصلنامۀ علمی (مقالۀ علمی ـ ترویجی)، سال 20، شمارۀ 2 (پیاپی: 71)، پاییز و زمستان 1401، 241-253 رسالهٔ «شرح کلمات شیخ باباطاهر جصّاص»؛ مورّخ ۸۳۰ق قدیمترین شرح فارسی سخنان باباطاهر (؟) حمیدرضا (بابک) سلمانی 1 چکیده در سال ۱۳۹۴ نصرالله پورجوادی کتابی دربارهٔ باباطاهر عریان منشتر کرد و کوشید او را با یکی از مشایخ حدیث به نام ابومحمد طاهر بن الحسن بن ابراهیم الهمدانی معروف به «جصّاص» (گچگر) تطبیق دهد.
شیخ الزاهد العابد المتقی شیخ محمد باباطاهری، که سالهاست به خادمی در حضرت مزار شیخ قیام نموده و خدمتهاء پسندیده بجای آورده و میآرد و سادات و علما و مشایخ او را معزّز و مکرّم داشته و علَم و زنبیل داده و روانه کرده و زایران و آینده و رونده از خدمتهای پسندیدهٔ او شاکر و شهرت تمام یافته، اشارت فرمود و الحاح نمود پاس انفاس او به ارقام این کلمات اقدام کرد و چون در غایت دقّتِ معنی بود سخنان شیخ و نه وظیفه طایفهٔ ظاهربین که ایشان را از راه و روش اهل حسد و اجتهاد خبری و اثری نبود و تنزیل آسمانی ازیشان خبر میدهد که یعلمون ظاهراً من الحیوة الدنیا[روم: ۷]، هم به مقدار کوشش بعضی از سخنان شیخ را شرح داد و از بعضی اعراض کرد از دو سبب، اوّل آنکه اوقات این پریشان نه چنان مستغرق بود به دوام ذکر و مراقبت 1 خاطر که به نوشتن و فکر کردن تواند پرداخت، و دوم آنکه بعضی از سخنان شیخ را اگر شرحی نمیداد فایده نمیبود در فارسی کردن آن و اگر شرح آن مینوشت در اظهار آن معانی خلل بیشتر از فایده دادن آن میدید.