چکیده:
خانواده به عنوان کوچک ترین واحد اجتماعی، اساس تشکیل جامعه و حفظ عواطف انسانی است و هرگونه نارسایی در عملکرد خانواده تاثیرات نامطلوبی در بهنجار نمودن فرزندان ایجاد میکند. رفتار خانواده و رابطه ی والدین با رشد رفتاری و روانی نوجوان تطابق دارد. رفتار متضاد پدر و ما در، جدایی والدین از هم، غیبت طولانیمدت یکی از والدین، وجود جو نامساعد در خانواده، پرخاشگر بو دن پدر یا مادر یا هر دو، تبعیض و بیعدالتی در مورد نوجوان، تحقیر وی و احساس ناامنی، دخالت بیش ازحد در کار وی و رفتار تهدیدآمیز از علل روانی- اجتماعی در بروز ناسازگاریهای نوجوانان است. در این پژوهش جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. که پرسشنامه ی فهرست رفتاری آخنباخ CBCL و پرسشنامه جمعیت شناختی محقق ساخته که توسط والدین پر شده مشکلات رفتاری دانش آموزان را مورد سنجش قرار میدهد و پرسشنامه عملکرد خانواده FAD و پرسشنامه دل بستگی هم توسط دانش آموزان پرشده که عملکرد خانواده را مورد سنجش قرار میدهد.
خلاصه ماشینی:
38 , , با توجه به جدول (١) با استفاده از آزمون ضريب همبستگي پيرسون با توجه به مقدار سطح معناداري چون از ٠٠٥=α کمتر است مي توان گفت که فرض صفر مبني بر عدم وجود رابطه معنادار بين عملکرد خانواده و مشکلات رفتاري نوجوانان رد مي شود و با توجه به مقدار ضريب همبستگي مي توان گفت شدت اين ارتباط در جهت منفي و با مقدار تقريبا ١٣,٥ درصد مي باشد يعني با بهبود عملکرد خانواده ميزان مشکلات رفتاري نوجوانان کمتر مي شود.
به طور کلي مي توان نتيجه گرفت که : "بين عملکرد خانواده و مشکلات رفتاري نوجوانان رابطه معنادار در جهت منفي وجود دارد.
در اين فرضيه چون مي خواهيم معنادار بودن رابطه دو متغير عملکرد خانواده و مشکلات رفتاري نوجوانان را بررسي کنيم از آزمون ضريب همبستگي پيرسون استفاده مي نماييم .
در اين فرضيه چون مي خواهيم معنادار بودن رابطه دو متغير عملکرد خانواده و مشکلات رفتاري نوجوانان را بررسي کنيم از آزمون ضريب همبستگي پيرسون استفاده مي نماييم .
92 , , 11 با توجه به جدول (٥) با استفاده از آزمون ضريب همبستگي پيرسون با توجه به مقدار سطح معناداري چون از ٠٠٥=α کمتر است مي توان گفت که فرض صفر مبني بر عدم وجود رابطه معنادار بين عملکرد خانواده و وابستگي نوجوانان رد مي شود و با توجه به مقدار ضريب همبستگي مي توان گفت شدت اين ارتباط در جهت مستقيم و با مقدار تقريبا ٤٣ درصد مي باشد يعني با بهبود عملکرد خانواده ميزان وابستگي نوجوانان کمتر مي شود.
به طور کلي مي توان نتيجه گرفت که : "بين عملکرد خانواده و مشکلات رفتاري نوجوانان رابطه معنادار وجود دارد.
با استفاده از ضريب همبستگي پيرسون نتيجه مي گيريم بين عملکرد خانواده و مشکلات رفتاري نوجوانان رابطه منفي و معناداري وجود دارد.