چکیده:
نوعثمانیان طیفی از متفکران تجددگرا بودند که مسئلة افول عثمانی را در قالب تازهای صورتبندی کردند. چهرههای تراز اول این جریان با محوریت نامق کمال در جهت علتشناسی این مسئلة گام برداشتند؛ به همین منظور آنان از ادبیات بهمثابة یک ابزار سنتی بهره گرفتند و قالبهای مدرنی چون نمایشنامه را کارآمد یافتند. در پژوهش حاضر کوشش شده است با تمرکز بر دو نمونه از این نمایشنامهها، درک نامق کمال از مسئلة افول عثمانی بررسی شود. پرسش محوری پژوهش ناظر بر واکاوی نگرش این اندیشمند شاخص ترک به مقولة بحران در عثمانی، عوامل زمینهساز این بحران و راهکاری است که وی از رهگذر ادبیات نمایشنامهای برای حل آن پیشنهاد کرده است. به این منظور، محتوای ادبی نمایشنامهها درون بافتار زمانی آن، بر پایة اطلاعات و شواهد تاریخی، تجزیه و تحلیل شده است. بررسی زمینهمند محتوای این دو نمایشنامه نشان میدهد که از نظر نامق کمال، راهبرد توسعهطلبانة روسیة تزاری، بهمثابة عامل خارجی، سهم محوری در بروز بحران مذکور داشته است. بازتاب ادبی این نگرش را میتوان در نمایشنامة وطن یا سیلیستره رصد کرد. این نمایشنامه را میتوان تلاش نامق کمال برای بازآرایی مفهوم وطن از رهگذر بازخوانی گذشتة شکوهمند عثمانی از منظر گفتمان ناسیونالیسم رمانتیک قلمداد کرد. بُعد دیگر درک نامق کمال از عوامل بحران در عثمانی، سرشت دروننگر دارد و ناظر بر نقد استبداد دستگاه حاکمه است. این بُعد در نمایشنامة گلنهال بازتاب یافته و جلوهای از نگرش انتقادی متفکران تجددگرای عثمانی به ساختار سیاسی این دولت در نیمة دوم سدة نوزدهم است.
Young Ottomans as an intellectual movement in Ottoman Empire focused on the issue of decline. Namık Kemal, the most prominent figure of this society wrote the multitude of works in which he thought about this problem. Concentrating on this concern, Namık Kemal tried to take an approach for understanding Ottoman issues through various works including plays. In two critical examples of them namely Vatan Yahut Silistre and Gulnihal, Namık Kemal sought to find a remedy for crisis-stricken Ottoman Empire. This paper addresses Namık Kemal’s attitude to the issue of decline. In Vatan, Namık Kemal has considered the role of foreign dimension of Ottoman decline. It seems Vatan is instance of romantic nationalism by which Namık Kemal tried to restore the lost pride of Ottomans. On the contrary, in Gulnihal he has paid attention to despotism. In other words, Kemal has been aware of both internal and external issues for which Ottoman Empire had fallen in fragile situation. In both plays, Namık Kemal has resorted to romantic stories to express his point of views. The findings of this study suggests that, the most central issue for Namık Kemal has been protection of idea of Ottoman Empire
خلاصه ماشینی:
این نمایشنامه را می توان تلاش نامق کمال برای بازآرایی مفهوم وطن از رهگذر بازخوانی گذشتة شکوهمند عثمانی از منظر گفتمان ناسیونالیسم رمانتیک قلمداد کرد.
کانون توجه نامق کمال در این نمایشنامه تقویت انگارة وطـن و نمایانـدن ایـن موضوع است که بار سنگین جنگ های خارجی و پیامدهای آن چگونه عثمانی را در تنگنا قرار داده است .
دوم ، بررسی محتوای نمایشنامة گل نهال (١٨٧٥م ) نشان می دهد کـه ایـن نمایـشنامه ناظر بر تلاش نامق کمال برای فهم سرشت مسئلة افول از رهگذر مسائل داخلی است .
آنچه نامق کمال کوشید در این نمایشنامه به ذهن متبادر کنـد، ایـن است که اگر درک از مفهوم وطن وجود داشته باشد و همه -زن و مرد، از اهالی آناتولی گرفتـه تا روم ایلی - برای حفظ وطن و خاک بجنبند، عثمانی بار دیگر شوکت از دسـت رفتـة خـود را باز می یابد.
«قپلان پاشا» یکی از چهره های محوری این نمایشنامه ، در کانون انتقاد نامق کمال قرار دارد تا از رهگذر آن ، به نقد خودکامگی و جوری بپردازد که به رشـته ای از دشـواری هـای اجتمـاعی در عثمانی منتهی شده است .
نام عثمانی برای نامق کمال دارای ارج و قرب است و اگـر کـسی بـرای وطن با تمام قدرت نایستد، این نام بر او حرام می شود (٦٤ ,Vatan).
Davison, Roderic (1963), Reform in Ottoman empire(1856-1876), Princeton University Press; Demirel, Fatmagül (2007), II Abdülhamd döneminde sansür, İstanbul, Bağlam Yayıncılık, 2007; DİA (1995), Türkiye Diyanet İslam Ansiklopedisi, “Encümen-i Şuarâ”, Cilt 11, ss.