چکیده:
گاهی اوقات، محقق میخواهد نگاه عمیقتری به یک فرد، موقعیت یا سلسلهای از حوادث معین داشته باشد، به جای پرسیدن سوالاتی از قبیل «مردم در اینباره چه فکر میکنند؟» آنگونه که در تحقیق زمینهای مرسوم است، یا «اگر من این کار را بکنم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟» آنچنانکه در تحقیق آزمایشی متداول است؛ میپرسد: «این افراد چگونه عمل میکنند؟»، یا «چگونه حوادث اتفاق میافتند؟». برای پاسخ به چنین سوالاتی، محققان شماری از روشهای پژوهشی را تحتعنوان «تحقیق کیفی» به کار میبرند. در روش گرنددتئوری، دادهها از دل واقعیات استخراج میشوند. در این روش، پژوهشگران کار خود را با اتکاء به نظریههای موجود آغاز نمیکنند، بلکه با توجه به یافتههایی که از دادهها به دست میآورند، خودشان به ارائه نظریه اقدام میکنند. در این تحقیق، پژوهشگران با یک تحلیل روششناسانه ابتدا به مطالعه دقیق این روش، شناسایی منابع و جمعبندی آنها؛ متن یک نوشته اصلی، بهعنوان متن پایه تعیینشده و تمام مقالات و نوشتههای موجود گردآوری و مطالعه و با متن پایه تطبیق داده شدند. در نهایت، با پالایش منابع گردآوریشده، منابع مرتبط انتخاب و نقاط مشترک در منابع تصریح و عینی شدند. با این نگاه، روششناسی گرنددتئوری مجدد بازپردازش و تکمیل گردید.
خلاصه ماشینی:
با توجـه بـه اينکه عموما در حوزه علوم اجتماعي و مديريت ضرورت بررسي و واکاوي مسئله يا موضوع بحث برانگيـز وجـود دارد و پژوهش هاي کمي به دليل ماهيت خود قادر به پاسخ گويي به اين مسئله ها نيسـتند، ضـرورت اسـتفاده از پـژوهش کيفي، بيش از بيش احساس ميشود (کرسول ، ١٣٩١، ص ٣٣).
اسماعيلي و همکاران (١٣٩٢)، در پژوهشي با عنوان «کيفيت در مطالعات گرندد تئوري»، به ايـن نتـايج دسـت يافتند که موضوع کيفيت در مطالعات گرندد تئوري، موضوع مهمي در تحقيقات کيفي است ، محققان گرندد تئـوري، بايد درک کاملي از روش هاي به کار گرفته در تحقيق داشته باشند و با رعايت پـيش فـرض هـاي هسـتي شناسـي و معرفت شناسي ، الزامات اين نوع مطالعات ، در جهت ارتقاي کيفيت مطالعات آن تلاش کنند.
شاخص هاي انتخاب الگويمحوري از ديدگاه لي اين است : ـ بايدمحوري باشد؛ يعني همۀ مقوله ها به آن ربط داده شود؛ ـ بايد به کرات در داده ها ظاهر شود؛ بدين معنا که در همه يا تقريبا همه موارد نشانه هايي وجود داشـته باشـد کـه به آن استناد کند؛ ـ نام يا اصطلاحي که به کار ميرود، به اندازه کافي انتزاعي باشد که بتواند در پژوهش هاي ديگر اسـتفاده شـود، تا ما را به سمت يک نظريه عموميتر هدايت نمايد؛ ـ هنگاميکه مفهوم به شيوة تحليل از طريق تلفيق با ساير مفاهيم ديگر بهبود مييابـد، نظريـه از نظـر عمـق و قوت اکتشافي رشد پيدا کند.