چکیده:
«اخلاق کاربردی» به شاخهای از علوم اخلاقی اطلاق میشود که حل معضلات اخلاقی را برعهده دارد. اندیشمندان اخلاقی برای حل معضلات اخلاقی، روشهای گوناگونی در پیش گرفتهاند. مهمترین این روشها عبارتند از: قیاس، تمثیل و موازنه متاملانه. هریک از این سه روش ویژگیهای خاصی دارد و نتایج خاصی را دنبال میکند. در پژوهش حاضر با بهرهگیری از روش توصیفی ـ تحلیلی و با رویکرد انتقادی هریک از روشهای سهگانه تبیین میشود. این روشها در کنار نقاط قوتی که دارند، هرکدام دارای نقاط ضعفی هستند که اخلاق کاربردی را در صدور رای نسبت به معضلات اخلاقی به چالش میکشند و در نهایت، لزوم کشف و ارائه یک روش متقن و سازگار با مبانی اسلامی را خاطرنشان میکنند.
خلاصه ماشینی:
اهميت روش و روش شناسي در چنين علمي که اساسا نتيجه علوم پيشيني اسـت (يعنـي : قـرار اسـت براساس مباني ارزش شناختي نسبت به موضوعات گوناگون و در حوزه هاي متفاوت ، رأي اخلاقي صادر کند) بـيش از علومي است که در نهايت به کشف واقعيات ميپردازند؛ زيرا هرچند کشف هر واقعيت داراي روشي است ، اما تطبيـق مسائل ارزشي که خود براساس روش يا روش هايي استخراج و اثبات شده ، بر روي موارد جزئي و حـوزه هـاي خـاص وابستگي بيشتري به درسـتي يـا نادرسـتي روش آن تطبيـق يـا کاربسـت دارد.
حال سؤال ايـن اسـت کـه دقيقا مشکل از کجا سرچشمه ميگيرد؟ آيا ميتـوان حـل نشـدن معضـلات اخـلاق کـاربردي را از قصـور و ناتمامي روش حل مسائل آن دانست ؟ مانع يا موانعي که منتقدان هر روش نسبت به آن روش ادعا کـرده انـد، صحيح است يا خير؟ اين نوشته بر آن است پس از معناشناسي مفاهيم اخلاق کاربردي، روش و روش شناسي، مهم ترين روش هـاي حـل مسائل اخلاق کاربردي (قياس ، تمثيل و موازنه متأملانه ) را تبيين نمايد و نقاط قـوت و ضـعفي را کـه در مسـير کشـف حکم اخلاقي در هريک از اين روش ها به چشم ميخورد، به مخاطب خود گوشزد کنـد.
در روش قياس براي حل مسائل و معضلات اخلاقي بايد از کلي به جزئي يا از بالا به پايين سير نمـود؛ بـه ايـن معنا که بايد قواعد کلي (ازجمله هنجارها و اصول کلي) را بر موارد جزئي تطبيق نمود و به اين وسيله حکـم اخلاقـي مورد جزئي را از قواعد کلي استنتاج کرد (بيچامپ ، ٢٠٠٧، ص ٧ـ٨).