چکیده:
«روششناسی» اساسیترین مقوله پژوهش است که امروزه به یکی از ویژگیهای اصلی علم نوین تبدیل شده است. برایناساس برای درک منطقی، صحیح و شناخت بهتر تحولات سیاسی نیازمند نگاهی روشمندانهایم. روششناسی نوین سیر تکاملی را از ادوار گذشته تاکنون طی نموده است. بهطور حتم بهبود، تحول و خروج از بحران در روششناسی در گرو دستیابی به چنین درک و فهمی است. اندیشمندان بر این باورند که پیشرفتهای شگرف بشری در علوم گوناگون مرهون استفاده از روشهای مناسب با نگاهی معرفتشناسانه در آنهاست و علوم سیاسی و بهویژه مطالعات جامعهشناسی سیاسی نیز از این امر مستثنا نیست. در هر مقطع زمانی لازم است از روششناسی همان دوران سود جست. به دیگر سخن، فهم صحیح سطوح گوناگون و تحولات جامعهشناسی سیاسی نوین مبتنی بر روششناسیهای جدید با نگاهی معرفتشناسانه است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، از نوع توصیفی ـ تحلیلی است و ابزار گردآوری دادهها روش کتابخانهای. هدف از این نوشتار بررسی تحولات روششناسی با تاکید بر پارادایمهای معرفتشناسانه در مطالعات جامعهشناسی سیاسی به سبب شناخت صحیح آن در سطوح گوناگون است.
خلاصه ماشینی:
بـه ديگـر سخن ، فهم صحيح سطوح گوناگون و تحولات جامعه شناسي سياسي نوين مبتني بر روش شناسيهاي جديـد بـا نگـاهي معرفت شناسانه است .
هدف از اين نوشتار بررسي تحولات روش شناسي با تأکيـد بـر پـارادايم هـاي معرفـت شناسـانه در مطالعـات جامعه شناسي سياسي به سبب شناخت صحيح آن در سطوح گوناگون است .
ايـن مقاله در پي پاسخ گويي به اين سؤال است که «روش شناسي با تأکيد بر پارادايم هـاي معرفـت شـناختي در مطالعـات جامعه شناسي سياسي چه تحولاتي داشته است ؟» در طول تاريخ دانش و با گذار از دوره هاي گوناگون معرفت شناسي ، شـاهد تحـول در روش شناسـي و در نتيجـه سطوح تحليل جامعه شناسي از نظريه هاي علت کاو و معناکاو به نظريه هاي تعامل گرا و کلـيگـرا هسـتيم .
روش شناسي «روش شناسي علم » (Methodology) به معناي بررسي و مطالعه شيوه هـاي انديشـه هـا و راه هـاي توليـد علـم و دانش ، به مثابه دانشي درجه دوم (Second order) و فرانگر، از نگاه بيروني به روش هاي علوم مي پـردازد.
بـدين روي، روش شناسـي ـ به اين معنا ـ را بايد از روش تحقيق (The Research Method) که درواقع مسيري است کـه پژوهشـگر را تـا رسيدن به هدف و اثبات فرضيه ياري مي دهد و مراحل اجراي يک تحقيق علمي را دربرمـيگيـرد، متمـايز دانسـت (توحيدفام ، ١٣٨٩).
/ / ديني وحي / / / عرفاني دل و اشراق شناخت / / فلسفي عقل شکل ٣: سه جريان روش شناسي براي رسيدن به کسب معرفت در دوران پيشامدرن در اين دوره هستي عنصري انتزاعي، تقديرپـذير، ذهنـيگـرا و فضـليت خواهانـه ، و شـناخت بـه دنبـال عقـل استعلايي، کلان نگر و متافيزيکي بود.