چکیده:
تثبیت جریان غالب حکمت متعالیه پس از گذشت چهار سده، مرهون حکیمانی است که در بستر شرایط سیاسی و اجتماعی قاجاریه توانستند زوایای روشن و تاریک این مکتب جامع بر قرآن و برهان از یک سو و کلام و عرفان از سوی دیگر را رقم بزنند. این رهاورد محصول کوشش فلسفی متفکرانی چون ملا علی نوری خلف بیدآبادی بزرگترین اعجوبۀ مدرس معارف حکمی و دانشهای عقلی است که با گذر از یک دورۀ فترت دویستساله توانست ابعاد و زوایای متعدد شاهکار حکمی تشیع را در بستر مکتب فلسفی اصفهان مکشوف کند و در ادامه نیز با فراهم شدن موقعیتهای مناسب و شایستۀ این جریان حکمی، در قالب مکتبهای فلسفی سبزوار، تهران و غیره به شکوفایی برسد.
به روش تحلیل تاریخی، نقشآفرینی روحانیت شیعه، حمایت و علاقۀ شاهان قاجار از نشر معارف عقلی و فراهم شدن بستر فرهنگی-سیاسی در این برهه همچنین آشنایی با دوران خرد بنیان غرب مدرن موجب گشتند تا بارقههای درخشان این مکتب حکمی پس از یک دوره توقف، توسط حکیمان متاله نسلی پس از نسل، به بلوغ و بالندگی برسد .
The stabilization of the dominance of Hekmat Motalei after the passage of four centuries is owed to the sages who, in the context of the political and social circumstances of Qajar era, were able to discern the bright and dark aspects of this comprehensive school on the Qur'an and reasoning on the one hand, and theology and mysticism on the other hand. There was a need for a time span of two hundred years from Mola Sadra’s death to the emergence of his true follower, Akhond Mola Ali Ibne Jamshid Mazandarani Noori Isfahani (death: 1246 AH) so that the prominent mystical consequences of Sadra’s school of philosophical thought can be fully understood. Akhond Mola Ali Isfahani was a previous student of Agha Mohammad-e Bidabaddi (death: 1198 AH) and an outstanding instructor of rational knowledge and mystical principles. During this time, Isfahani’s outstanding mystical thoughts step by step become known in Sabzevar, Tehran, Qom philosophical schools. This paper, using historical analysis method, investigates the role of the Shiite clergy, the support and interest of the Qajar kings in the dissemination of intellectual knowledge and preparation of the cultural-political context in this period, as well as the familiarity with the era of Enlightenment in the modern West in prosperity of this school of after a period of stagnation. This was accomplished by the wise sages, generation after generation, and finally reached its utmost maturity and growth.
خلاصه ماشینی:
اين رهاورد محصول کوشش فلسفي متفکراني چون ملا علي نوري خلف بيدآبادي بزرگ ترين اعجوبۀ مدرس معارف حکمي و دانش هـاي عقلـي اسـت کـه بـا گذر از يک دورة فترت دويست ساله توانست ابعاد و زواياي متعدد شاهکار حکمي تشيع را در بستر مکتـب فلسفي اصفهان مکشوف کند و در ادامه نيز با فراهم شدن موقعيت هاي مناسب و شايستۀ اين جريان حکمي، در قالب مکتب هاي فلسفي سبزوار، تهران و غيره به شکوفايي برسد.
Receive Date: 2022/03/3 Accept Date: 2022/09/1 مقدمه دوران صفويه بستري مناسب و شايسته را بـراي راه انـدازي جريـاني نـو در فلسـفه و حکمت توسط صدرالمتألهين شيرازي از جملـه بزرگ تـرين متفکـران فلسـفي عـالم اسلامي (متوفاي ١٠٥٠ق ) در حوزه هاي فلسفي جهان اسلام در پي داشت که نه تنهـا صبغه و سابقه اي بر خود نداشت ، بلکه به دلايل فراوان حکمتي التقاطي نيز نبود کـه در آن صرفاً مشرب هاي گوناگون فلسفي به صورت آميزه اي نـاهمگون و نامتجـانس از اطلاعات مختلف و روش هاي پراکند ە فکري، در کنار هم نهاده شده باشند، بلکـه حقيقـت آن اسـت کـه ملاصـدراي شـيرازي پـس از فراگيـري و هضـم تمـامي ايـن مشرب ها و مکتب ها، آنها را در بوتـۀ ذهـن و ضـمير خـويش ذوب کـرد و پـس از تحليل ، پالايش ، گزينش و سرانجام ترکيب و تهذيب آنها، مکتـب و شـاهراهي خلـق کرد که علاوه بر برخورداري از تلائم درون دستگاهي و چينش هر يـک از اجـزاي آن در جايگاه خاص خـويش ، در مـوارد گسـترده اي بـه انديشـه هاي جديـد و آراي ابتکاري و بکر دست يافت که محصول سير و سلوک علمي و عملي وي بـوده اسـت ؛ مکتبي که ميتوان آن را ترجمان راستين بطون وحي و هويداگر گوشه هـاي ناپيـداي شريعت ناب و اصيل در نظر گرفت .