چکیده:
علامه سید مرتضی عسکری از جمله حدیثپژوهان برجسته معاصر، بهویژه در نقد روایات تاریخی و سیره است. کاوش در تالیفات او نشان از توجه به انواع مبانی در نقد این روایات دارد. در پژوهش حاضر، این مبانی در چهار عنوان «کلامی»، «تاریخی»، «علوم اسلامی» و «ادبی» تبیین شده است. از جمله مبانی کلامی او «مصدریت قرآن و سنت با اولویت قرآن»، «اهتمام همۀ انبیای الهی در تعیین جانشین»، «مطابقت با سنت معصومان (ع) شرط صحت روایات صحابه» و «تاثیر انحرافات فرقهای» میباشد. برخی از مبانی تاریخی وی عبارت است از: «اعتبار قطعّیات تاریخی»؛ «باور به برخی طرحهای از پیش تعیینشده تاریخساز»؛ «قطعیّت کتابت حدیث نبوی از عهد پیامبر» و «تاثیر دادههای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی تاریخ صدور».
از مبانی علمی «اعتبار علوم تفسیری»، «اعتبار علم رجال»، «اعتبار علم درایه» و «لزوم توجه به قواعد علم نقد الحدیث» مورد توجه وی میباشد. از مبانی زبانشناختی «تاثیر توجه به معانی لغوی و اصطلاحی»، «تاثیر شواهد درونی و سیاق کلی زبان متن»، «نقشآفرینی قرائن بیرونی» و «کارآمدی مباحث بلاغی» اساس نقد الحدیث وی بوده است. هر یک از این مبانی نقش ویژه خود را در نابسازی روایات برعهده داشته و علامه مبتنی بر آنها کاربست روشهای مناسب نقد احادیث را مدّ نظر قرار داده است.
"Allameh Seyyed Morteza Askari" is one of the prominent contemporary hadith scholars, especially in terms of criticism of historical hadith and prophetic biography. His writings shows that he pays attention to all kinds of bases in the criticism of them. In the current research, these foundations are explained under four titles, i.e. "theological", "historical", "Islamic Sciences" and "literary". Among his theological foundations are "the authority of the Qur'an and the Sunnah with the priority of the first", "the interest of all divine prophets in determining their successors", "conformity with the Sunnah of the Infallible (PBUH) is a condition for the validity of the hadiths of the companions" and "the influence of sectarian deviations". Some of his historical foundations are: "the validity of historical facts"; "belief in some predetermined plans which makes history"; "the authenticity of prophetic hadith writings from the Prophet's era" and "the influence of cultural, economic and social Data on citation". Among the scientific foundations, "the validity of interpretative sciences", "the validity of biographical evaluation", "the validity of hadith terminology" and "the need to pay attention to the rules of the hadith criticism" are important to him. Among the linguistic foundations, "the effect of paying attention to lexical and idiomatic meanings", "the effect of internal evidence and the general context of the language of the text", "the role of external evidences" and "the effectiveness of rhetorical topics" have been the bases of his hadith criticism. Each of these foundations has its own special role in refinement of hadiths, and Allameh has employed appropriate methods of criticism of hadiths based on them.
خلاصه ماشینی:
هر يک از اين مباني نقش ويژة خود را در ناب سازي روايات برعهده داشته و علامه مبتني بر آنها کاربست روش هاي مناسب نقد احاديث را مدّ نظر قرار داده است .
اينکه انـواع مباني که علامه در نقد احاديث سيره و تاريخ مدّ نظـر داشـته ، کـدام بـوده اسـت و زيرشاخه هاي آنها چيست ؟ چگونگي کاربست هر يـک از ايـن مبـاني، در ارزيـابي احاديث متعارض به چـه نحـو بـوده اسـت ؟ نقـش مؤلفـۀ «مبنـا» در تحقّـق اهـداف پژوهشي وي در چه حدّ است ؟ همگي از مجهولاتياند که در ادامـه همـراه بـا ذکـر نمونه تبيين شده اند.
انواع مباني علامه عسکري در نقد احاديث تاريخي و سيره در آثاري که به منظور بسط معيارهاي نقـد حـديث بـه رشـته تحريـر درآمده انـد، عناويني چون «نقد زبان شناسانه »، «نقد تاريخي»، «بررسي تعارض در متون حـديث »، «بررسي تعارض با اعتقادات ثابته » و «بررسي علل جعل حـديث » ديـده ميشـود، بـر همين اساس پاي علوم ديگري چون کلام و تاريخ اسلام به اين مبحث بـاز ميشـود و راه براي تشخيص احاديث مشـخص تر ميشـود (ايمـاني و ديگـران ، ١٣٩٩: ٢٢٠).
براي نمونه ، در بررسي روايات تـاريخي کـه دربارة شناخت نَسَب پيامبر(ص ) و خُلقيـات و نقش هـاي اجتمـاعي وي وارد شـده و همچنين شخصيت فردي، اخلاقي و اجتماعي پيامبر اکرم (ص )، تحليل وقـايع و نحـوة عملکرد بزرگان مشرکان و قريش با مسلمانان صدر اسلام و چگونگي تأسي حضرت علي(ع ) به پـدرش ابوطالـب در حمايـت از پيـامبر(ص ) و غيـره ، از همـين داده هـاي اجتماعي و فرهنگي و سياسي استفاده کرده و به کشف حقايق تاريخ و سيره پرداختـه است (عسکري، ١٣٨٢: ١٢/٢).