چکیده:
هدف: در این پژوهش به مطالعه انتقادهای وارد بر ارزش منصفانه و ارائه تفسیری بر این دستاوردها پرداخته شده است. در خصوص ارزش منصفانه، نظرها به سه دسته تقسیم میشود: دستهای که بهشدت طرفدار آن است. گروهی که بهشدت مخالف آن است و گروهی که به دلایلی نگرانیهایی از آن دارند. شناخت دلایل انتقادهای واردشده بر ارزش منصفانه، به درک بهتری از مفهوم ارزش منصفانه، بهخصوص از دیدگاه نظری و سیر تطور این نظام اندازهگیری نیاز دارد. بنابراین در بخشی از این پژوهش، به مطالعه بسترهای تاریخی، سیاسی و اجتماعیای پرداخته شده که در نقاط مختلف جهان به شکلگیری ارزش منصفانه انجامیده است. روش: پژوهش حاضر کیفی و با روش فراترکیب انجام شده است. در این راستا مراحل، تنظیم سؤالهای پژوهش، مرور نظاممند ادبیات، جستوجو و انتخاب متنهای مناسب، استخراج اطلاعات از متنها، تجزیهوتحلیل و ترکیب یافتههای کیفی و ارائه تفسیری از تفسیرهای موجود طی شده است. یافتهها: در این پژوهش، مرور، شناسایی، گونهشناسی و طبقهبندی و تحلیلی از حوزههای مختلف تحقیقات انجامشده در زمینه ارزش منصفانه، از بُعد نظری ـ انتقادی ارائه شده است که نمایانگر هشت حوزه مورد توجه ویژه شامل نظریههای استفادهشده در نظامهای اندازهگیری، دلایل شکلگیری ارزش منصفانه، رابطه آن با استانداردگذاری و موارد استفاده از آن، نقش چارچوب نظری گزارشگری مالی در توسعه ارزش منصفانه، مزایای ارزش منصفانه، معایب ارزش منصفانه، اثر ارزش منصفانه بر بحرانهای مالی، نقدها و چالشهای حسابرسی ارزش منصفانه و اثر نظامهای مالی سرمایهداری و کمونیستی بر ارزش منصفانه است. نتیجهگیری: در این پژوهش، نقدها و چالشهای وارد بر ارزش منصفانه طی دو دهه اخیر، از دو دیدگاه نظری و انتقادی شناسایی شد. این پژوهش میتواند بهعنوان نقشه راه برای محققان در حوزه ارزش منصفانه بهکار گرفته شود که حوزههای مورد توجه در این خصوص و بخشهای قابل مطالعه در آینده را نشان میدهد.
Objective: In this research, the critiques of fair value have been studied and an interpretation of these achievements has been provided. Opinions about fair value fall into three categories. A group that strongly supports it. A group that strongly opposes it and a group that for some reason have concerns about it. Understanding the reasons for criticisms of fair value requires a better understanding of the concept of fair value, especially from a theoretical perspective and the evolution of this measurement system. Therefore, in a segment of this research, the historical, political and social contexts that have led to the formation of fair value in different parts of the world have been studied. Methods: The method used is meta-synthesis which is one of the qualitative methods. In this regard, the steps of arranging research questions, systematically reviewing the literature, searching and selecting appropriate texts, extracting information, analyzing and combining qualitative findings, and presenting interpretations on existing interpretations have been performed. Results: Review, identification, typology, classification and analysis of different areas of research in the field of fair value from a theoretical-critical perspective is presented. The research represents eight areas of special interest, including theories used in measurement systems, reasons for the formation of fair value, its relationship with standardization and its uses, the role of the theoretical framework of financial reporting in development of fair value, advantages of fair value, disadvantages of fair value, effect of Fair value on financial crises, auditing challenges of fair value and the effect of capitalist and communist financial systems on fair value. Conclusion: In this study, critiques and challenges on fair value from a theoretical and critical perspective over the last two decades were identified. This research can be used as a roadmap for researchers in fair value studies. It shows the areas of interest in this regard and the sections that can be studied in the future.
خلاصه ماشینی:
American Accounting Association (AAA) در همين راستا، رهنمودهاي تئوري حسابداري با تأکيد بر مربوط بودن و امکان استفاده از رويه هاي عمل مختلف ، فرصتي را براي به کارگيري ارزش منصفانه ايجاد کرد.
مراحل شکل گيري نظام هاي اندازه گيري در فرانسه از نظر ريچارد (٢٠٠٤) به سه مرحله دسته بندي مي شود: اول ، مرحله ايستا در قرن ١٩ است که در آن ارزش بازار رويه غالب در اندازه گيري ترازنامه بود؛ دوم ، مرحله پويا در قرن ٢٠ است که بر مبناي بهاي تمام شده تاريخي بوده و فرض تداوم فعاليت ، اجازه تهاتر دارايي ها به شکل سيستماتيک و پرداخت هاي متناوب سود سهام را مي داد؛ سوم ، مرحله آينده نگر است که هم زمان با استفاده از استانداردهاي بين المللي حسابداري از ٢٠٠٥ ايجاد شد و مخلوطي از ارزش منصفانه و ارزش اقتصادي است .
Actuarial Accounting حجازي و ميهمي (١٣٩٥)، پذيرش استاندارد حسابداري ارزش منصفانه و تأثير آن بر سود حسابداري را ازديدگاه نمونه اي از تدوين کنندگان استاندارد و دانشگاهيان و انجمن حسابرسان داخلي و مديران مالي شرکت هاي توليدي پذيرفته شده در بورس بررسي کردند.
کرمي و بيک بشرويه (١٣٩٦)، با ١٧ نفر از خبرگان حسابداري حوزه هاي مختلف مصاحبه به عمل آورده و با استفاده از روش تحقيق تئوري داده بنياد، مدلي شامل شرايط علي ، راهبردها، شرايط بستر، شرايط مداخله گر و پيامدها در خصوص پياده سازي ارزش منصفانه با تأکيد بر بخش اندازه گيري در ايران ارائه دادند.
H. (2017) ‘Meta-synthesis of fair value accounting effects’ چه زماني : چارچوب زماني مقاله هاي بررسي شده را تعيين مي کند.