چکیده:
رابطه ضعیف در ارتباط عاطفی زن و شوهر به سردی روابطی که یک زوج می توانند با هم داشته باشند منجر می شود، مانند رابطه روحی، جسمی، عاطفی و حتی کلامی، وجود این مشکل در یک رابطه باعث بی مهری و کم شدن محبت در خانواده و در نتیجه طلاق عاطفی می شود. درک نکردن صحیح رفتار و گفتار یکدیگر، نداشتن شناخت کافی از روحیات طرف مقابل و عاقبت بی علاقگی و سردی نسبت به شریک زندگی خود، دست به دست هم می دهد تا یک طلاق عاطفی را در زندگی زوج ها به وجود بیاورد. بر اساس تحقیقات انجام شده، عوامل متعددی مانند الگوهای ارتباطی و سبکهای هویت در طلاق عاطفی نقش دارند. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه علی بین طلاق عاطفی و سبک های هویتی با میانجی گری الگوهای ارتباطی زناشویی گاتمن در جنوب شهر تهران بود. پژوهش حاضر با توجه به هدف آن از نوع کاربردی و شیوهی اجرای آن توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش مردان و زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی پندار نیک، وابسته به نظام مشاوره و روانشناسی جنوب شهر تهران در سال 1400 بودند که از میان آنها به روش تصادفی چند مرحلهای و با استفاده از نمونههای در دسترس 100 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. سپس دادههای مورد نظر با استفاده از پرسشنامههای طلاق عاطفی گاتمن (1999)، مقیاس مهارتهای ارتباطی (FHS) مقیاس چهار اسب سوار مهلک) از مجموعه مقیاس های جان گاتمن (SRH) و سبکهای هویت (RISI) مربوط به برزونسکی و همکاران (2013) جمع آوری شد. نتایج تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای آماری همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری نشان دادند بین گرایش به طلاق عاطفی بر اساس سبکهای هویت با میانجی گری الگوهای ارتباط زناشویی گاتمن رابطه معنی داری وجود دارد. یافتهها نشان داد الگوهای ارتباط زناشویی گاتمن، رابطه بین گرایش به طلاق عاطفی و سبکهای هویت را میانجیگری میکند. الگوهای ارتباط زناشویی به عنوان عوامل مهم و تاثیرگذار بر سطح ارتقا سلامت روانی زوجین مطرح است و با شناسایی عوامل به همراه برنامهریزی مناسب میتواند منجر به کاهش طلاق عاطفی شود.