چکیده:
یکی از موضوعات مورد توجه علوم مختلف،کیفیت محیط زندگی است. در این بین به نظر میرسد تعامل دانش معماری با طب سنتی میتواند به این کیفیت کمک کند. یکی از فاکتورهای موثر بر کیفیت فضا، بهرهگیری از نور طبیعی است که در طب سنتی ایران تأثیر آن بر سلامتی و درمان افراد از اهمیت خاصی برخوردار است. تاثیرنور روز بر وضعیت سلامت جسمی و حالات روانی انسان در مطالعات متعدد طراحی محیط با رویکرد سلامتی و درمان مورد بررسی قرارگرفته است. با اینحال شواهد حاکی از نبود تحقیقات در زمینه ارتباط نورگیری فضا با تفاوتهای مزاجی انسان است. به نظر میرسد چگونگی دریافت نور طبیعی در محیط مصنوع یکی از عوامل تاثیرگذار بر مزاج ساکنین بناهاست. از این رو هدف از پژوهش بررسی رابطه نورگیری فضا با مزاج افراد است. در این مقاله که به دلیل محدودیتها مطالعهای پایلوت است سعی شده که با روش تحقیق همبستگی به کشف روابط میان مزاج افراد و چگونگی دریافت نور طبیعی فضا پرداخته شود. جهت بررسی فرضیه، پژوهش در واحدهای مسکونی واقع در شهر کرمان برروی144 زن خانه دار انجام شد. در این بررسی، داده ها از طریق پرسشنامه پزشکیِ تعیین مزاج و مشاهده نقشه های واحدهای مسکونی گردآوری گردید. تحلیل داده ها در نرم افزار spss22 با آزمون کای دو صورت گرفت. یافتهها حاکی از این است که 7/70 درصد زنان ساکن در واحد های تیپ A که سطح عنصر نورگذر کوچکتری دارند و از سمت شمال شرق و جنوب غرب نور روز را دریافت میکنند ، دارای مزاجسرد می باشند و 8/76 درصد از زنان ساکن در خانههای تیپ B و 3/77 درصد زنان ساکن در خانههای تیپ C دارای مزاج گرم و معتدل (در گرمی و سردی) میباشند. نتایج حاصل از آزمون کای دو از ارتباط معنیدار بین نورگیری فضا و مزاج افراد، حکایت داشت .شاید بتوان گفت نورگیری فضا با تاثیرگذاری بر مزاج کاربران سلامتی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد و معمار در طراحی ساختمان با توجه به میزان و چگونگی قرارگیری عناصر نورگذر، جهت استفاده حداکثر و مطلوب از نور طبیعی، میتواند به تعدیل مزاج و سلامتی کاربران کمک کند.
Quality of life is one of the issues considered by various sciences. One of the affecting factors on the quality of space, in order to Iranian traditional medicine, is how it uses natural daylight that has special effects on health and treatment. The effect of daylight on the physical health and mental states of humans has been investigated in numerous studies of environmental design with health and treatment approaches. It seems that how natural light is received in the artificial environment is one of the factors affecting the occupants' temperament. Therefore, the purpose of this study is to investigate the relationship between space lighting with people's temperaments. In this article, which is a pilot study due to its limitations, an attempt has been made to explore the relationships between people's temperaments and how to receive natural light in space through a correlational research method. To investigate the hypothesis, a survey was conducted on 144 housewives in Kerman. In this study, the data were collected through a medical questionnaire on Temperament and the residential unit maps. The data were analyzed by chi-square test in spss22 software. Findings showed that 70.7 percent of women living in units type A with lower lighting element levels and receiving daylight from the north-east and south-west had moderate depression and 76.8% of women living in units type B and 77.3% of women living in units Type C had warm and moderate temperament. The results of the Chi-square test showed a significant relationship between space illumination and temperament. It can be said that the lightening of the space affects the health of people, by affecting their temperament, and an architect can help health and moderate the temperament of users by designing the building in order to optimize using of the natural light according to the amount and the way of exposing elements at the presence of passing light.
خلاصه ماشینی:
مقاله پژوهشي تبيين رابطه نورگيري فضا با مزاج زنان خانه دار: مطالعه مقدماتي در اقليم گرم و خشک کرمان وحيده رحيمي مهر١* ١- استاديار گروه معماري، دانشکده هنر، معماري و شهرسازي واحد کرمان ، دانشگاه آزاد اسلامي، کرمان ، ايران (دريافت : ١٤٠٠/٠٣/١٦، پذيرش : ١٤٠١/٠٤/٠٦) چکيده يکي از موضوعات مورد توجه علوم مختلف ،کيفيت محيط زندگي است .
نمونه ديگر پژوهش هاي ميان رشته اي معماري و طب سنتي نوشته مهدي حمزه نژاد و زهرا ثروتي (١٣٩٦) است که در آن نويسندگان با رويکرد ميان دانشي و روش استدلالي-استنتاجي، به بررسي مباني طبي سلامت انسان در چهار وضعيت اقليمي و شيوه هاي تأمين آن در محيط و در هر يک از اين چهار اقليم توجه شده است و در تحقيقي ديگر تقي زاده و ملازاده يزداني (١٣٩٧)، با هدف واکاوي خاستگاه دانش اقليمي معماران سنتي و يافتن نقش مباني طبي تدابير اقليمي مبتني بر جابه جايي فصلي، به اين نتيجه رسيدند که مباني طبي طراحي اقليمي مبتني بر جابه جايي فصلي، بر ويژگيهايي همچون مکان يابي، تنظيم زماني، تنظيم طبقات ارتفاعي و جهت گيري فضا اشاره دارد و جابه جايي فصلي، به عنوان شيوة زندگي اقليمي و درمان اقليمي، و جابه جايي فصلي درون خانه اي، به عنوان يک راهکار مناسب اقليمي، ميتواند در جهت حفظ سلامت ، بهره مندي از عناصر اقليمي پايدار و دستيابي به آسايش حرارتي در خانه هاي معاصر امروزي استفاده شود.