چکیده:
اهمیت روزافزون حضور چین در نظم جهانی و افزایش قدرت ابراز وجود با اهداف جهانی خود ، سؤالاتی را در مورد چگونگی منطبق بودن خاورمیانه در استراتژی کلان چین ایجاد میکند؛ بهویژه در مورد اینکه آیا چین به دنبال جایگزینی ایالات متحده بهعنوان ضامن اصلی امنیت برخی از بازیگران خاورمیانه است، فرضیههای متعددی مطرح شده است. این روند به نظر میرسد که به این امر بستگی دارد که آیا ایالات متحده تعهد خود را به منطقه پس خواهد گرفت و یا اینکه آیا کشورهای خاورمیانه به دنبال یک ضامن جایگزین خواهند بود. از سوی دیگر این مسئله همچنین به طور جدی به این بستگی دارد که آیا چین علاقهای به بازی در چنین نقشی دارد و یا توانایی بازی در آن را دارد یا خیر. درک پویایی استراتژی کلان چین و چگونگی ارتباط خاورمیانه با پارامترهایی که این استراتژی در پیرامون آنها تصور میشود، باید نقطه شروع چنین ارزیابی باشد. هدف این مقاله ارائه ارزیابی واقعی از این استراتژی کلان و سپس نتیجهگیری نسبت به نقش فعلی و آینده چین در منطقه خاورمیانه است. تجزیهوتحلیل دادهها به این نتیجه رهنمون میگردد که رابطه با کشورهای خاورمیانه در واقع برای چین قابلتوجه است، اما بااینوجود نسبت به منافع مهم برای دولت چین دارای اهمیتی ثانویه است.
The growing importance of China's presence in the world order and its increasing power projection with its global goals raises questions about how the Middle East fits into China's grand strategy. Particularly several hypotheses have been proposed regarding whether China seeks to replace the United States as the main guarantor of the security of some actors in the Middle East. This trend seems to depend on whether the United States will withdraw its commitment to the region or whether Middle Eastern countries will look for an alternative guarantor. On the other hand, this issue also depends mainly on whether China is interested in playing such a role or whether it has the ability to do so. Understanding the dynamics of China's macro strategy and how the Middle East is related to the parameters around which the strategy is conceived should be the depature point for such an assessment. The purpose of this article is to provide a real assessment of this grand strategy and then draw conclusions regarding China's current and future role in the Middle East. The analysis of the data leads to the conclusion that the relationship with Middle Eastern countries is indeed significant for China. Nevertheless, it is of secondary importance to the Chinese government in comparison to their viatal interests.
خلاصه ماشینی:
تحت عنوان حمايت قاطعانه از اهداف و اصول منشور سازمان ملل متحد، سند دفاع ملي چين بيان ميکند که : چين بدون قيد و شرط از نقش محوري سازمان ملل در امور بين الملل حمايت ميکند و قاطعانه از حقوق بين الملل و هنجارهاي اساسي حاکم بر روابط بين الملل بر اساس اهداف و اصول منشور سازمان ملل متحد اين سازمان چندجانب گرايي را حفظ ميکند، در اداره امنيت جهاني مشارکت گسترده اي دارد، در کنترل تسليحات و خلع سلاح فعالانه مشارکت دارد و تلاش ميکند تا پيشنهادهاي چيني را براي حل مسائل اصلي و تدوين قوانين مهم ارائه دهد (٤٢ :٢٠١٩ ,China’s National Defense).
تأکيد بر ميراث تاريخي غني که در نتيجه نگرش هاي ضداستعماري مشترک شکسته شد، شناسايي مشترک به عنوان کشورهاي در حال توسعه که به دنبال جايگاه مناسب خود در نظم هاي اقتصادي و سياسي جهاني هستند، تعهد شديد به وابستگي متقابل و نه وابستگي در روابط خارجي، پافشاري بر حاکميت و رد تلاش براي تحميل ارزش هاي غربي (همان طور که تصور ميشود) بر جوامع آنها، عدم تمايل به ايجاد روابط معاهده اي رسمي و يک سويه با قدرت هاي خارجي و حمايت از تجديد ساختار نهادها و چارچوب هاي جهاني براي اينکه بتوانند نقش مهم تري را ايفا کنند، همه در بيانيه هاي مطبوعاتي و سخنرانيها پس از سفرها، ديدارها، کنفرانس هاي دوجانبه و موافقت نامه هاي امضاشده مشارکت استراتژيک بين چين و کشورهاي خاورميانه مورد اشاره قرار گرفته است .