چکیده:
بیان مسئله: یکی از قالبهایی که در هنر برای بازنمایی پیکره مغایر با چارچوبهای معمول بهکار گرفته میشود، گروتسک است. گروتسک با تحریف حقیقت و ازشکلانداختن آن میکوشد تا با ساخت محتوای هیولاگونه ترس و طنز را توامان بهتصویر کشد. در تفکر متافیزیکی بدن ایدهآل همان بدن سالم است و بدن گروتسک قواعد چنین بدنی را به چالش میکشد، نقض یا گاه از نو بازنویسی میکند. بدن گروتسک یکی از اصلیترین مفاهیمی است که باختین مطرح کرده است؛ بدنی ناتمام که مدام در حال شدن و صیرورت است؛ مفهومی برخاسته از کارناوال و رئالیسم گروتسک، رویدادی نو و تازه که در مجاورت این دو شکل میگیرد. در فالنامههای مصور، نگارهای با موضوع دابهالارض دیده میشود. این نگاره ویژگیهای بصری خاصی دارد که با مشخصات گروتسک منطبق و براساس آرای باختین در این رابطه قابل تحلیل است.
هدف پژوهش: این پژوهش ضمن تطبیق ویژگیهای گروتسک در نگارة دابهالارض موجود در فالنامهها، به تحلیل ویژگیهایی که باختین در ارتباط با کارناوال و بدن گروتسک مطرح کرده، در پیکرة دابهالارض میپردازد.
روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی بوده و بهشیوة توصیفی، به تطبیق مشخصات گروتسک در نگارة دابهالارض پرداخته است. در ادامه مطابق با تحقیقات نظریهمبنا، به تحلیل پیکرة دابهالارض براساس آرای باختین در ارتباط با بدن گروتسک پرداخته است. روش گردآوری دادهها از طریق منابع کتابخانهای و اسنادی است.
نتیجهگیری: یافتهها نشان میدهد ویژگیهای گروتسکی مانند وحشتآور و خندهدار بودن، افراط و اغراق، ناهنجاری و ناهماهنگی در نگارة دابهالارض بهچشم میخورد؛ از سوی دیگر شاخصههایی مانند ناتمامی، حس مرگ، ماسک (مسخ)، تضاد و دوگانگی، درهمآمیختگی و قطع عضو که باختین در ارتباط با کارناوال و بدن گروتسک مطرح کرده، نیز در پیکرة دابهالارض قابل تشخیص است.
خلاصه ماشینی:
هدف پژوهش: این پژوهش ضمن تطبیق ویژگیهای گروتسک در نگارۀ دابةالارض موجود در فالنامهها، به تحلیل ویژگیهایی که باختین در ارتباط با کارناوال و بدن گروتسک مطرح کرده، در پیکرۀ دابةالارض میپردازد.
نتیجهگیری: یافتهها نشان میدهد ویژگیهای گروتسکی مانند وحشتآور و خندهدار بودن، افراط و اغراق، ناهنجاری و ناهماهنگی در نگارۀ دابةالارض بهچشم میخورد؛ از سوی دیگر شاخصههایی مانند ناتمامی، حس مرگ، ماسک (مسخ)، تضاد و دوگانگی، درهمآمیختگی و قطع عضو که باختین در ارتباط با کارناوال و بدن گروتسک مطرح کرده، نیز در پیکرۀ دابةالارض قابل تشخیص است.
در نگارگری، پیکرههای انسانی گاه چندان بینقصاند که گویی صرفاً کالبدی برای روح لایتناهی درنظر گرفته شدهاند؛ در حالیکه در دابةالارض بدنی دیده میشود که متفاوت از سایر پیکرههای انسانی بوده و با ویژگیهای کارناوالی و ناتمامی به یک بدن دیگر قابل تبدیل است.
پیکرۀ دابةالارض بهدلیل ویژگیهای بصری خاص و متمایز با صورتبندی باختین از کارناوال و بدن گروتسک قابل تحلیل است.
از سوی دیگر مطابق با ستون 4 جدول 2 شاخصههایی مانند تضاد و دوگانگی کارناوالی، ناتمامی، ماسک (مسخ) و درهمآمیختگی عناصر نامتناقض بهدلیل ترکیب اجزای انسانی با عناصر حیوانی و قطع عضو که باختین در ارتباط با گروتسک مطرح میکند در هر 4 نمونۀ پیکرۀ دابةالارض قابل تطبیق است.
از سوی دیگر ویژگیهایی مانند ناتمامی، حس مرگ، ماسک، قطع عضو، درهمآمیختگی و آشفتگی، تضاد و دوگانگی کارناوالی که توسط باختین در ارتباط با کارناوال و بدن گروتسک مطرح شده است، نیز در پیکرۀ دابةالارض قابل تشخیص است.