چکیده:
بیان مسئله: ادراک وپردازش ذهنی-بصری بهطور عمده در یک امتداد و جهت خاص از میدان دید صورت میگیرد. مشاهده و پردازش یک میدان دید دارای نقاط شروع و پایان، امتداد و جهت غالب است. بسیاری از طراحان آشنایی زیادی با نحوة عملکرد سیستم ادراکی ذهن ندارند. این عدم آگاهی موجب میشود در انتخاب فرمها و موقعیت عناصر بصری مطابق با الگوهای پردازش ذهن عمل نشود. تحلیل و دانستن نحوة عملکرد مکانیسم ادراک بصری موجب میشود از تاثیرگذاری بیشتری در طراحی هر عنصر بهرهمند شد. این نوع رویکرد باعث میشود دلایل علمیتری برای تحلیلهای توصیفی و بعضا مبهم زیباییشناسانه بهدست آید.
هدف پژوهش: هدف این پژوهش یافتن امتداد و گسترة مطلوب درمیدان بینایی جهت خوانش آثار بصری هنری و معماری در بستر فرهنگی و زبانی جامعة راستنویس درقالب علوم شناختی است.
روش پژوهش: این پژوهش مبتنی بر ادبیات نظری تحقیق و تحلیل محتوای یافتهها به موازات آزمونهای تجربی در یک ساختار تحلیلی است. لذا یک پژوهش توصیفی-تحلیلی بههمراه تفسیر علمی از موضوعات و یافتههای توصیفی محسوب میشود.
نتیجهگیری: عادات زبانی و جهت خوانش متون در فرهنگهای مختلف گرچه نمیتواند بهطورکامل بیتاثیر باشد ولی گسترة گرایش و جهت مطلوب بصری وابسته به مکانیسم ادراک ذهنی است و جهت نوشتاری عامل اصلی محسوب نمیشود. خوانش و پردازش در امتداد افقی به دلیل گرایش فضایی ذهن به منطقة چپ میدان دید از چپ به راست انجام میشود. این مسئله فارغ از آموزههای زبانی در فرهنگهای راستنویس است. جهتگیری ذهن در خوانش آثار بصری مرتبط با ساختار مغز و مکانیسم ادراک است که خود از عدم تقارن ذاتی مغز ناشی میشود. این سوگیری ذهنی به چپ ارجحیت امتداد افق را بهدنبال خواهد داشت. نواحی مختلف در یک منظر بهصورت همارز ادراک و ارزشگذاری نمیشوند، لذا اهمیت هر فرم در فضا وابسته به موقعیت قرارگیری درگسترة دید ناظر نیز هست.
خلاصه ماشینی:
درحالیکه گرایش به راست بیشتر در افراد با ضایعۀ مغزی نیمکرۀ راست مشاهده شده است (Thomas, Castine, Loetscher & Nicholls, 2015, 180) سوگیری توجه به چپ در متون دیگر نیز با عنوان غفلت کاذب ناشی از فعالیت قشر نیمکرۀ راست یاد شده است (Loftus & Nicholls 2012, 2573) براساس برخی مطالعات در جوامع چپنویس جهت خواندن و نوشتن بر ترجیحات زیباییشناختی تأثیرگذار است درصورتیکه قبلاً این موضوع صرفاً به تسلط نیمکرۀ مغزی نسبت داده میشد (Chokron & Agostini, 2000, 47) برخی از مطالعات لایهها و خطوط پنهان موجود در تصویر را هدایتگر و جهتدهندۀ چشم میدانند (کلینی ممقانی، سیدعربی و ناصرالاسلامی، 1392) گاهی این سوگیریهای فضایی وابسته به چندین عامل مستقل درونی و بیرونی است و میتواند در افراد مختلف سوگیریهای متفاوتی را ایجاد کند (Wexler, Mamassian & Schütz, 2022) موضوعی که در اینجا مطرح میشود این است که اگر یک محرک قدرتمند در یک سوی صحنۀ بینایی ایجاد شود ذهن به آن سو گرایش پیدا خواهدکرد و درواقع سوگیری فضایی براساس طراحی میدان دید قابل دستکاری است.
به هنگام عطف توجه به یک فضا همواره گرایشات یکسویه در فعالیتهای مغزی بهوجود میآید، این عدم تقارن در فعالیتهای ذهنی فضای دید و توجه غیرهمارز را به وجود خواهد آورد (Arrington, Carr, Mayer & Rao, 2000, 106) و (Mao, Zhou, Zhou, & Han, 2007) و (Thomas & Elias, 2011) سوگیری به سمت چپ از میانه در جستجوی نمایشگرها نیز قابل مشاهده است و این عدم تقارن فضایی وادراکی یک غفلت نیمفضایی ناشی از نقص ساختار عصبی محسوب نمیشود بلکه یک شبهۀ غفلت نیمفضایی طبیعی است (Dickinson & Intraub, 2009) این موضوع در مطالعات پیشین همچون مطالعات هاینریش ولفلین به آن توجه شده است.