چکیده:
چکیده: تشکیل حکومت صفوی را میتوان بر پایههای پنج عنصر اساسی و بنیادی خاندان صفوی، تصوف، تشیع، منطقه آناطولی و قزلباشان ترسیم کرد. هر یک از این عناصر نقش مهمی در به قدرت رساندن شاه اسماعیل اول در سال 907 ق در تبریز داشتند. تشکیل دولت صفوی در ایران از دو مرحله دوره تدارک و دوره شاهان تشکیل میشود که از شیخ صفی الدین اردبیلی تا شیخ حیدر دوره تدارک و از شاه اسماعیل دوره شاهان میباشد که در هر دو دوره قزلباشان از مهمترین بازیگران تحولات سیاسی بودند. دوره اول منطبق با الگوی بسیج منابع و دوره شاهان نیز با نظریه الگوی سیاسی قابل انطباق میباشد. این تحقیق به بررسی تحولات تشکیل دولت صفوی بر اساس نظریه کنش جمعی چارلز تیلی میپردازد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف بنیادی و از لحاظ ماهیت و روش، از نوع تحقیقات توصیفی و تحلیلی میباشد. روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای است. نتیجهگیری نهایی این پژوهش بر اساس بررسی تحولات تشکیل دولت صفوی تا پایان حکومت شاه طهماسب اول میباشد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که با وجود خلاء قدرت در منطقه آناطولی، خاندان صفوی موفق به بسیج قزلباشان برای تشکیل حکومت در ایران کردهاند و در دوره شاهان نیز قزلباشان به رقابت با یکدیگر و دیگر عناصر قدرت جهت دست یابی به اهداف سیاسی و اقتصادی اقدام کردهاند که این تحولات منطبق بر نظریه کنش جمعی چارلز تیلی میباشد.
The formation of the Safavid government can be traced to the five basic elements of the Safavid, Sufi, Shi'ite, Anatolian, and Qizilbashan districts. Each of these elements played an important role in the reign of Shah Ismail I in Tabriz in 907 AH. The formation of the Safavid government in Iran consists of two phases of preparation and the period of the kings, from Sheikh Safi al-Din Ardebili to Sheikh Haidar of the period of preparation, and from King Ismail to the period of the kings, who were the most important political actors in both periods. The first period is consistent with the resource mobilization model and the kings period is also compatible with the political model theory. This study examines the developments in the formation of the Safavid state based on the theory of Charles Tile's collective action. The purpose of this study is fundamental and in terms of nature and method, it is descriptive and analytical. The method of data collection is library. The final conclusion of this study is based on an examination of developments in the formation of the Safavid government until the end of Shah Tahmasb I's reign. Research findings show that despite the power vacuum in Anatolia, the Safavid dynasty has succeeded in mobilizing the Ghezelbashan to form a government in Iran, and during the kings, the Ghezelbashan have competed with each other and other elements of power to achieve political and economic goals. They have argued that these developments are in line with
خلاصه ماشینی:
يافته هاي پژوهش نشان ميدهد که با وجود خـلاء قـدرت در منطقـه آنـاطولي، خانـدان صفوي موفق به بسيج قزلباشان براي تشـکيل حکومـت در ايـران کـرده انـد و در دوره شـاهان نيـز قزلباشان به رقابت با يکديگر و ديگر عناصر قدرت جهت دست يابي بـه اهـداف سياسـي و اقتصـادي اقدام کرده اند که اين تحولات منطبق بر نظريه کنش جمعي چارلز تيلي ميباشد.
با عنايت به مطالب فوق ، اين نوشتار در پي پاسخگويي به سوالات ذيل ميباشد: ١- مهم ترين گروه ها و بازيگران سياسي در تشکيل حکومت صفوي چه کساني بودند؟ و تشکيل حکومت چه فرايندي را طي ميکرد؟ و آيا قابل تطبيق با نظريه کنش جمعـي و الگـوي بسـيج منـابع چارلز تيلي ميباشد؟ ٢- مناسبات بازيگران سياسي در دوره صفوي چگونه بود؟ و آيا قابل انطباق بـا الگـوي سياسـي نظريه کنش جمعي چارلز تيلي ميباشد؟ با توجه به سوالات فوق فرضيات ذيل جهت بررسي مطرح ميشود: ١- خاندان صفوي، تصوف ، تشيع ، منطقه آناطولي و قزلباشان نقش مهمـي در تشـکيل حکومـت صفويان داشتند که منطبق بر الگوي بسيج منابع نظريه کنش جمعي چارلز تيلي ميباشـد.
صفويان حکومت خود را از طريق اتحاد با هفت قبيله استاجلو، روملو، تکلـو، شـاملو، ذوالقـدر، افشار و ترکمان که در نظام سياسي و اقتصادي منضبط عثماني قابل جذب نبودند، تشکيل دادند و اين بسيج نيروها جهت تشکيل حکومت ، منطبق با نظريه کنش جمعي چارلز تيلي مـيباشـد کـه بسـيج نيروها و اهداف منجر به تاسيس حکومت در ايران گرديد و در واقع همه نيروها اعم از خاندان صفوي و قبايل قزلباش هدفشان رسيدن به حکومت و قدرت سياسي، نظامي و اقتصـادي بـود.