چکیده:
تربیت اقدامات برنامهریزیشدهای است که به اصول تربیتی برای تعیین مسیرهای کلان تربیت نیازمند است. رفق و مدارا به مثابه رفتارنرم و بدون خشونت مربی در تعامل با متربی از جایگاه مهمی برخوردار است. پرسش بنیادین نوشتار حاضر این است که آیا رعایت رفق و مدارا از سوی مربی، قاعده و اصلی تربیتی است؟ بنا بر اصل بودگی رفق و مدارا، شبکه مفهومی آن چیست؟ در پاسخ به سؤالات فوق، نوشتار پیش رو تلاش دارد با روش استنباطی و تحلیلی ادله رفق و مدارا در تربیت را ارزیابی و اصل بودگی آن را اثبات نماید و سپس نظام اولویتها و بررسی مفاهیم پیرامون اصل مزبور را بهوسیله استخراج مفاهیم مشابه و متضاد در قامت اصل تربیتی، ترسیم نماید. پس از بررسی ادله این نتایج حاصل شد: «رجحان مطلق رعایت رفق و مدارا در مقام تربیت، مرجوحیت ترک رفق و مدارا و بهکارگیری تحمیل و خشونت در تربیت». در بررسی نسبت مفاهیم مشابه و متضاد، به این نتیجه رسید که نسبت مفاهیمی چون تساهل و تسامح و مراتب متوسط و شدید الزام با مفهوم رفق و مدارا متباین است و بهکارگیری چنین روشهایی جایز نیست. همچنین در بحث از نظام اولویتهای تربیت اسلامی و تزاحمات تربیتی به این نتیجه رسیدیم که اصل رعایت توان متربی اصلِ حاکم بر اصل رفق و مدارا است و اصل رفق و مدارا شرطِ بهکارگیری اصل تدریج در تربیت قلمداد میشود.
Education consists of a series of planned measures which require some training principles to determine major paths of upbringing. Tolerance and toleration in terms of soft and nonviolent behavior of teachers with students is highly important. The main research question of the present study: Is observing tolerance and toleration by a teacher considered an educational principle? According to the principle of tolerance and toleration, what is the conceptual network? In answering to the above research questions, the following study attempts to evaluate arguments for tolerance and toleration in education with an inferential and analytical method to prove this principle and then illustrate its hierarchical themes by extracting similar and opposite concepts through an educational foundation. The results showed that the absolute priority of tolerance and toleration in education denotes that imposition and violence should be avoided in training. In searching about the relationship between similar and opposite concepts, it can be said that the correlation between some themes such as indulgence and tolerance and average and intense measures is different from tolerance and toleration so their application is not permissible. Furthermore, in the discussion of Islamic educational priorities and interferences, it should be asserted that the principle of a learner’s power dominates over tolerance and toleration and the precondition is to apply gradation in education.
خلاصه ماشینی:
به کارگيري اين اصل ، خود مسائلي چند را درپي خواهد داشت و عاملين تربيتي ازجمله مربيان را با چالش هايي از قبيل موارد زير مواجه مي سازد: - رفق و مدارا در تربيت چه نسبتي با تغافل دارد؟ آيا به کارگيري آن ها باعث تزاحم و تعارض در مقام در تربيت نمي شود؟ - آيا رفق و مدارايي که تعليم و تربيت اسلامي از آن سخن ميگويد، همان آزادي و تساهل و تسامح ليبرالي است ؟ - آيا به کارگيري رفق و مدارا در تربيت ، مانع از ابزار الزام در تربيت نمي شود؟ به عبارت دقيق تر، درحاليکه مربي به جهت مصالح عاليه متربي، لازم است از وادارسازي و الزام متربي نسبت به انجام برخي اقدامات يا روش هاي تربيتي استفاده کند، در اين صورت آيا اصل رفق و مدارا مانع از آن نمي شود؟ موارد فوق از اهم مسائلي است ، که نوشتار حاضر به دنبال يافتن پاسخي براي آن است .
از ميان اين دو ديدگاه ، هم نظر با ديدگاه دوم معتقديم ، رعايت اصل رفق و مدارا مستلزم سختگيري مطلق يا اعطاي آزادي مطلق در امر تعليم و تربيت به متربي نيست ؛ بلکه در عين مدارا و به کارگيري شفقت و مهرباني و تسهيل محوري در امر آموزش ، در مواردي که مصلحت متربي ايجاب ميکند، لازم است به صورت حساب شده ، سخت گرفت يا تنبيه نمود، يا آزادي عمل متربي را کنترل و محدود نمود.