چکیده:
نظام فلسفی فلوطین جزو تاثیرگذارترین فلسفههاست که نهتنها بر فلسفه مسیحی بلکه بر فلسفه اسلامی نیز تاثیرات فراوانی دارد. هستیشناسی و جهانشناسی فلوطین بر پایه سه بنیاد استوار است: احد، عقل و نفس. از رهگذر این جستار مشخص میشود که به باور فلوطین، «احد»، فراهستی، شناختناپذیر و واحد حقیقی است؛ چنانکه «عقل» به عنوان هستی حقیقی، وحدت در عین کثرت است و از جامعیت وجودی برخوردار است و با معقولاتش اتحاد دارد و ترسیمکننده جهانی نورانی است که هیچ حد و مرزی ندارد. سومین بنیاد در نظام فلسفی فلوطین، نفس است که سه مصداق دارد: نفس کلی، نفس فردی و نفس عالم. در فلسفه فلوطین، طبیعت با عالم ماده متفاوت است.
خلاصه ماشینی:
همه چیزها بدین جهت میتوانند از «او» برآیند که «او» تحت احاطه هیچ صورتی نیست؛ زیرا تنها «احد» است و اگر همه چیز بود موجود میبود و به همین جهت او هیچیک از چیزهایی که در عقلاند، نیست؛ بلکه همه این چیزها از او پدید میآیند و جوهرند، زیرا هریک صورت خاص خود را دارد و در نتیجه، متعین است: برای موجود سزاوار نیست که در حال بیتعینی، به اصطلاح، به این سو و آن سو در جریان باشد، بلکه باید از طریق تعین و محدودیت، استوار و ثابت باشد و ثبات برای چیزهای معقول، محدودیت و صورت است و اصلاً چیزهای معقول از طریق صورت و محدودیت وجود مییابند (فلوطین، 1389، ج 2، ص 670).
با آنکه لفظ احد هم لیاقت ندارد نام او باشد اما از آن روی چنین نامی به او میدهیم که لفظ احد کثرت را از ذات او سلب میکند و این لفظ گویای آن است که در او چندگانگی نیست (همان، ص 728)؛ بنابراین «احد» نامیدن او نیز در راستای نظریه الهیات سلبی فلوطین است.
بنابراین نمیتوان نظریه فیض را با نظریه خلقت در ادیان و نیز با فلسفههای پیش از فلوطین یکی گرفت؛ زیرا در نظریه خلقت در ادیان، خالق با علم و اراده همه چیز را از هیچ میآفریند و برای وی ضرورتی در کار نیست و در دستگاه فلسفی افلاطون «دمیورژ» جهان را از روی ایدهها میسازد و در فلسفه ارسطو جهان با نگاه به خدا از قوه به فعل درمیآید.