چکیده:
با پیشرفتهای علم پزشکی این مساله آشکار شده است که بین کما، مرگ مغزی و زندگی نباتی تفاوت وجود دارد بیمار دچار وضعیت نباتی برخلاف مرگ مغزی، شخص مرده محسوب نمیشود و مصدوم در این وضعیت شخص زنده بوده و از تمامی حقوق برخوردار است ولی به علت آسیب شدید مغزی قادر به فعالیتهای ارادی و روزمره خود نمیباشد و از نظر پزشکی، سلولهای مرده فرد دارای زندگی نباتی، بازگشت نخواهد کرد و حواس و منافع بسیاری از اعضای وی مختل گردیده است اما ممکن است حتی بدون کمک دستگاههای تنفسی سالها در این نوع حیات به سر برد. دشواری نگهداری این افراد و برگشت ناپذیر بودن فعالیتهای قشر مغزی آنها ابهامات زیادی را برای حقوقدانان و پزشکان به وجود آورده است. برای وضعیت و نیز نحوه احتساب دیه و خسارات وارده آثار حقوقی فقهی متعددی مترتب است از قبیل میزان مسئولیت کیفری عامل ایجادکننده این وضعیت، میزان دیات و جبران هزینههای درمانی و مراقبت، تداخل دیات و ارشها و... مسئولیت کیفری عامل جنایت نسبت به فرد دچار زندگی نباتی، و همچنین درخصوص اهدای اعضای چنین بیمارانی برخلاف امکان پیوند اعضای مبتلایان به مرگ مغزی کامل ابهامات بسیاری وجود دارد، ضمن اعتقاد به لزوم تعیین تکلیف صریح از سوی قانونگذار یافتههای این پژوهش نشان میدهد که چنانچه حیات نباتی فرد، منتهی به مرگ مغزی شود فرد مرده محسوب و در صورتی که این عارضه با قصد قتل صورت پذیرفته باشد از مصادیق قتل عمد محسوب و چنان چه حیات نباتی فرد به صورت غیرعمد یا اتفاقی افتاده باشد.
با توجه به نظریه مشهور فقها و رویکرد قانون مجازات اسلامی مصوب 92 برای هر یک از حواس و منافع از دست رفته دیه جداگانه تعیین شود بدون این که دیات و ارشها تداخل نمایند ضمن آنکه بروزهرگونه جنایتی نسبت به این بیماران را باید به مانند جنایت بر دیگران مورد کیفر قرار داد لذا قطع دستگاههای حمایتی از فرد، برخلاف مبتلایان به مرگ مغزی، نمیتواند مصداق اتانازی باشد.