چکیده:
هدف تحقیق حاضر، تعیین رابطه درک حکمت آموزش الکترونیکی با درگیری محتوا، فهم محتوا و ارزش گذاری محتوای درسی بوده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری شامل کلیه اساتید رشته های علوم تربیتی در استانهای مرکزی و اصفهان(73 نفر) در سال تحصیلی 1400-1399 بوده است. از روش نمونه گیری سرشماری بدلیل محدودیت جامعه آماری استفاده شد که نهایتاً 66 نفر پاسخگو بودند. ابزار تحقیق شامل 4 دسته پرسشنامه محقق ساخته بوده که عبارتنداز:1.پرسشنامه درک حکمت آموزش الکترونیکی2.پرسشنامه درگیری محتوای درسی(Shafipour Motlagh,2019) 3.پرسشنامه فهم محتوای درسی و 4.پرسشنامه ارزش گذاری محتوای درسی. روایی محتوایی پرسشنامه بر حسب نظرات خبرگان تأمین شد و ضریب اعتبار پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ بترتیب برابر 93/0، 95/0، 92/0 و 94/0 بدست داده شد.از دو بخش آمار توصیفی(فراوانی، درصد) و آمار استنباطی(آزمونهای همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه گام به گام و مدل یابی معادلات ساختاری) استفاده بعمل آمد.بطور کلی نتایج تحقیق نشان داد، رابطه درک حکمت آموزش الکترونیکی با درگیری محتوا، فهم محتوا و ارزرش گذاری محتوای درسی در سطح 05/0< P معنادار بوده است. مدل مورد مطالعه از برازش نکویی نسبتاً مطلوبی برخوردار بوده است.
The purpose of this study was to determine the relationship between understanding the wisdom of e-learning with content engagement, content understanding and evaluation of course content. The research method was descriptive-correlational. The statistical population included all professors of educational sciences in Markazi and Isfahan provinces (73 people) in the academic year 1399-1400. The census sampling method was used due to the limitation of the statistical population, which finally had 66 respondents. The research tool includes 4 categories of researcher-made questionnaires, which are: 1. Questionnaire for understanding the wisdom of e-learning 2. Questionnaire for engaging the content of the course (Shafipour Motlagh, 2019) 3. Questionnaire for understanding the content of the course and 4. Questionnaire for evaluating the content of the course. The content validity of the questionnaire was provided according to the opinions of experts and the validity coefficient of the questionnaire was obtained using Cronbach's alpha equal to 0.93, 0.95, 0.92 and 0.94, respectively. Descriptive statistics (frequency, percentage) and Inferential statistics (Pearson correlation tests, stepwise multiple regression and structural equation modeling) were used. <P has been significant. The studied model has a relatively good fit.
خلاصه ماشینی:
از دو بخش آمار توصيفي(فراواني، درصد) و آمار استنباطي(آزمون هاي همبستگي پيرسون و مدل يابي معادلات ساختاري) استفاده به عمل آمد و به طور کلي نتايج تحقيق نشان دادکه رابطه درک حکمت آموزش الکترونيکي با درگيري محتوا، فهم محتوا و ارزرش گذاري محتواي درسي در سطح ٠/٠٥> P معنادار بوده است .
(Royani, Husamah, & Fauz ,2020 درگيري و فهم و ارزش گذاري دانشجويان براي يادگيري محتواي درسي وابسته به درک حکمت محتواي درسي الکترونيکي است (٢٠٢٠,Waddock &Pio, )و در حقيقت مادامي که دانشجويان از محتواي درسي الکترونيکي درک و فهم چنداني نداشته باشند ارزش چنداني براي آن قائل نبوده و لذا علاقه مندي به ادامه تحصيل به شيوه آموزش الکترونيکي نمي باشند(٢٠٠٣,Pratt &Paul ) و اين در حالي است که مزاياي قابل تأمل درک شده پيرامون يادگيري الکترونيکي از جانب دانشجويان ، موجب بهبود نگرش آن ها به يادگيري به اين نوع سبک يادگيري و تحصيل ميشود(٢٠٠٤, Seaman &Allen, ).
مطالعه (٢٠٠٢,Bryant &Myers, ) نشان داد درگيري فراگيران در فرآيندهاي يادگيري الکترونيکي منجر به پيامدهاي مثبتي براي آن ها مي شود بدين معنا که عملکرد آن ها بهبود مي يابد و اين درگيري زماني بيش تر ميشود که استاد و دانشجو در فرآيند آموزش الکترونيکي با يکديگر تعامل و ارتباط داشته باشند که در چنين حالتي منجر به دروني سازي ارزش هاي يادگيري و فهم مطالب درسي مي شود(١٩٩٦,Musumeci).
بنابه مطالعه (٢٠١٧,Lander ) مادامي که مربيان و اساتيد، برنامه درسي را بر اساس يادگيري پايدار براي يادگيرندگان قرار دهند حکمت يادگيري درس نزد آن ها توسعه مي يابد و اين در حالي است که يادگيري پايدار زماني پديدار ميگردد که ارزش هاي يادگيري در يادگيرندگان دروني سازي شده باشد و در سطح عميق درک و فهم حاصل گردد.