چکیده:
یکی از مهمترین موضوعات حوزه معرفتشناسی اخلاق، گفتگو در باب «مبانی» است. گرچه هر یک از عوامل میل، انگیزه، غایات الزامی، عواطف، وحی و شهود به عنوان مبنای معرفت اخلاقی شناخته شدهاند اما همواره توجه خاصی معطوف مبنای عقل بودهاست. بااین وصف، اگر میزان تأثیر عقل در کشف ارزشهای اخلاقی از یکسو و سایرمبانی از سوی دیگر مورد سنجش قرارگیرد نحوه تأثیر هریک از مبانی مذکور چگونه خواهد بود و چه روابطی میان این مبانی معرفتی با مبنای عقل میتوان تصور نمود؟ باربارا هرمن فیلسوف آمریکایی و ملاصدرا از آراء قابل تأملی در تبیین این مسئله برخوردارند لذا بررسی دیدگاه آنها حائز اهمیت و ضروری بود. پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از تحلیل متن صورت گرفته و یافتهها نشان داد با فرض سایر مبانی معرفت اخلاقی در کنار عقل سه رابطه متفاوت میتوان استخراج نمود. هر دو متفکر مدعی بودند میل، انگیزه و غایات واجب، از جمله مبانی نیازمند و وابسته به عقلاند لذا با عقل رابطه «اثرپذیری» دارند. ملاصدرا مبانی وحی و شهود را پشتیبان عقل میدانست پس رابطه وحی و شهود با عقل از نوع رابطه «اثرگذاری» تلقیشد و نهایتا هرمن عواطف را نه پشتیبان عقل و نه به آن وابسته بلکه مبنایی کاملا مستقل از عقل میدانست ازاینرو دو مبنای عواطف و عقل در یک رابطه «مستقل» قرارگرفتند.
One of the most important topics in the field of moral epistemology is the discussion about "foundations". Although each of the factors of desire, motivation, mandatory ends, emotions, revelation and intuition are known as the basis of moral knowledge, special attention has always been focused on the basis of reason. However, if the influence of reason in discovering moral values is measured on the one hand and other bases on the other hand, how will the influence of each of the mentioned bases be and what relationships can be imagined between these knowledge bases and the basis of reason? Barbara Herman, an American philosopher, and Mulla Sadra have considerable opinions in explaining this issue, so it was important and necessary to examine their views. The research was carried out by descriptive-analytical method and using text analysis and the findings showed that assuming other bases of moral knowledge besides reason, three different relationships were extracted between them. Both thinkers claimed that desire, motivation, and obligatory ends, among other things, are necessary and dependent on reason, therefore, they have an "efficacy" relationship with reason. Considering that Mulla Sadra considered the foundations of revelation and intuition to be the support of reason, the relationship of revelation and intuition with reason was considered to be of the type of "effect" relationship, and finally, Herman claimed that emotions are neither the support of reason nor dependent on it, but a complete basis. It is independent, therefore emotions and reason were placed in an "independent" relationship.
خلاصه ماشینی:
از جمله منابعي که ميتوان به عنوان پيشينه مقاله پيش رو درنظر گرفت سه اثر ذيل است : دهقان سيمکاني ، رحيم ، (١٣٩٠)، کاربرد عقل در اخلاق از منظر ملاصدرا و عبدالجبار معتزلي طاهريــان دهکـردي، بتـول ، (١٣٩٧)، بررسـي تطبيقـي مبـاني نظـري اخلاقـي خواجـه نصيرالدين طوسي ، امام محمد غزالي و صدرالمتألهين شجاعيان ، زهرا، (١٣٩٤)، بررسي تطبيقي مباني معرفت شناختي اخلاقي امام غزالي و ملاصدرا وجه تمايز مقاله حاضر از آثار فوق آن است که در ايـن مقالـه سـعي شـده بـا بررسـي آراء فيلسوف غربي (هرمن ) و فيلسوف اسلامي (ملاصدرا) تمرکزي بر برخي مباني معرفت اخلاقـي داشته تا ضمن سنجش ارتباط آنها با مبناي عقل ، روابط متقابل ميان آنها استخراج گردد.
روابط ميان مباني معرفت اخلاقي با مبناي عقل در کشف ارزشها (به تصویر صفحه مراجعه شود) گرچه مباني و نظريات متعددي در باب معرفت اخلاقي مطرح شده اما از آنجا که باربارا هرمن و ملاصدرا در اين موضوع از آراء قابل تـوجهي نسـبت بـه يکـديگر برخـوردار بـوده چارچوب مقاله مبتني بر نظريات آنها بسته شده لذا از بين مباني نيز تنها به مباني عقل ، ميـل ، انگيزه ، غايات الزامي ، عواطف ، شهود و وحي مورد بررسي قرارمي گيرد که در آراء اين دو فيلسوف به نحو خاصي بيان شده است .
رابطه دومي که ميان مباني وحي و شهود با عقل اشاره ميگردد رابطه اي است که صـدرا به آن اشاه ميکند علي رغم تأکيد صدرا بر نقش مهم عقل در کسب معرفت اخلاقي امـا بـه دليل غلبه نگرش اسلامي وي در اين موضوع ، مدعي اسـت کـه عقـل در مـواردي همچـون عوامل ماورائي و جهان پس از مرگ هيچ ورودي ندارد و اينجاست که مبناي عقل ، دسـت نياز به سوي مباني شهود و وحي دراز مـي کنـد.