چکیده:
تناسخ مُلکی عبارت است از تعلق نفس انسانی یا حیوانی به انسان، حیوان، نبات یا جماد. نظریۀ تناسخ مُلکی، رقیبی برای مسئلۀ معاد بهشمار می آید و از این روی، تبیین استحالۀ آن بهعنوان مقدمۀ اثبات معاد، ضروری بهنظر میرسد. ابنسینا دو برهان برای استحالۀ تناسخ مُلکی دارد. برهان اول در آثار متعدد او آمده و براساس آن، تناسخ، مستلزم اجتماع دو نفس در بدن واحد است؛ اما برهان دوم تنها در الإشارات و التنبیهات بهصورت مجمل ذکر شده است. بوعلی تفصیل و بسط این استدلال را به مواضع دیگری از آثارش حوالت داده است؛ بدون آنکه این مواضع را مشخص کند. خواجه نصیرالدین طوسی، فخرالدین رازی و قطبالدین رازی تقریرهای متفاوتی درخصوص این استدلال بهدست داده اند. اختلاف این تقریرها در تعداد شقوق بیانشده ازسوی ابن سینا بهعنوان تالی قیاس استثنایی و نیز وجه استحالۀ این شقوق است. ازمیان این سه تقریر، تنها تقریر قطبالدین رازی با کلام شیخالرئیس مطابقت بیشتری دارد و در دو تقریر دیگر، کمبود یا زیادتی نسبتبه متن ابن سینا دیده میشود.
Transmogrification is the transfer of a human or animal soul to a human, animal, plant, or inanimate object. The theory of transmogrification is considered a rival for the issue of ma'aad, and from this point of view, rejecting this theory as a prelude to proving ma'aad seems necessary. Ibn Sina has two arguments for the metamorphosis of transmogrification. The first argument is found in his numerous works, and based on it, transmogrification requires the union of two souls in a single body; But the second argument is only mentioned in general in Al-Isharat wa al-Tanbihat. He has given the detail and expansion of this argument to other positions of his works; Without specifying these positions. Nasir al-Din al-Tusi, Fakhr al-Din Razi and Qutb al-Din Razi have given different interpretations regarding this argument. The difference between these interpretations is the number of divisions expressed by Ibn Sina as an exceptional analogy and also the metamorphosis of these divisions. Among these three interpretations, only the interpretation of Qutb al-Din Razi is more consistent with the words of Ibn Sina, and in the other two interpretations, there is a deficiency or an excess compared to Ibn Sina's text.
خلاصه ماشینی:
122-123)؛ بر همین اساس، بیان تلازم بین مقدّم و تالی در برهان پیشگفته برپایۀ کلام این فیلسوف در الأضحویة تقریر و درضمن آن، نکات ذکرشده در دیگر کتب او اضافه میشود: تعلق نفس به بدن از سه حالت خارج نیست: - نفس قبلاز تحقق بدن وجود داشته باشد؛ - نفس مقارن با پدیدآمدن بدن محقق شود؛ ولی این حدوث براساس بخت و اقبال باشد؛ - نفس مقارن با حدوث بدن محقق شود و علت مُعِدّ این حدوث، مزاج باشد.
ثانیاً: اگر حدوث نفس جدید برای بدن بهصورت اتفاقی باشد، یعنی مزاج پدیدآمده، استحقاق نفس جدیدی را که مدبّر آن باشد، ندارد؛ ولی ازروی اتفاق، بدنی پدید آمده و همراه این بدن، نفسی حادث شده و به آن تعلق گرفته است؛ لکن چنین فرایندی علت ذاتی برای تکثر در عالم نخواهد بود؛ بلکه ممکن است علت عَرَضی آن باشد؛ درحالی که براساس مبانی حکمی، ابتدا باید علل ذاتی تحقق یابند و سپس علل عَرَضی به آنها ملحق شوند.
اجمال برهان پیشگفته، منشأ تفاسیر متعدد از کلام این فیلسوف شده و شارحانی نظیر فخر رازی، خواجه نصیرالدین طوسی و قطبالدین رازی تقریرهای مختلفی برای این کلام بهدست دادهاند که در ادامه، به آنها میپردازیم: الف) تقریر اول از فخر رازی: این فیلسوف برهان دوم را بدین صورت تقریر کرده است: اگر تناسخ صحیح باشد، نفس از دو حالت خارج نیست: حالت اول: بعداز قطعشدن ارتباط نفس با بدن اول، واجب است که نفس به بدن دیگری تعلق گیرد.