چکیده:
شعر حافظ شعری چندلایه و قابل تفسیراست و همین نکته خوانندة شعر او را ترغیب میکند که در پس ظاهر الفاظ و جملهها، معنایی فراتر را جستوجو کند؛ اما همین موضوع گاه چنان خواننده را در فضای مجازی و مقصود غایی شعر فرومیبرد که او را از تصویر شاعرانهای که در ظاهر بیت جای گرفته است، غافل میسازد و موجب محروم شدن او از لذت درک تصویر هنری شعر میشود. این موضوع دربارة این بیت حافظ کاملا ملموس است:
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد
در این بیت چون معنا تقریبا مشخص و آن تسلیم بودن در برابر معشوق و درعینحال داشتن احساس سربلندی و افتخار است، دیگر بهمعنای واقعی جملهها و گزارههای ارائهشده در بیت توجه نمیشود که چگونه ممکن است کسی درحالیکه سر بر زمین دارد، در همان حال فریاد رسا نیز سر دهد! پژوهندگان شعر حافظ نیز مانند خوانندگان، مغلوب فضای معنوی بیت شده و به این نکته توجه نکردهاند. در مقالة حاضر ضمن بررسی پیشینة واژه «گلبانگ» که به شعر خاقانی میرسد، بهمعنای بیت حافظ میپردازیم. بر اساس پژوهش حاضر، بیت مذکور بیتی مدحی است که کوس نوبتزننده در درگاه ممدوح را توصیف میکند.
There is no doubt that Hafez's poem is a multi-layered and interpretable poem, and this issue causes the reader of the poem to seek a more meaning behind the appearance of words and sentences; But this subject sometimes immerses the reader in the virtual and semantic space of the poem so much that it makes him unaware of the poetic image that is placed in the appearance of the verse and deprives him of the pleasure of understanding the artistic image of poetry. This is quite tangible about this Hafiz verse: "If the head can be placed on the ground of the beloved threshold, a shout of pride can be raised to the sky". In this verse, because the meaning is almost certain and that is submission to the beloved and at the same time having a sense of pride and honor, the true meaning of the sentences and propositions presented in the verse is no longer considered how it is possible for someone while his head is on the ground he can shout at the same time. Scholars of Hafez's poetry, like readers, have been overwhelmed by the spiritual atmosphere of the verse and have not paid attention to this point. In the present article, while examining the background of the word "Golbang" in Khaghani's poem, we mean the verse of Hafez. According to the present study, this verse is a verse of praise that describes the drum that is playing in the court.
خلاصه ماشینی:
این موضوع دربارة این بیت حافظ کاملاً ملموس است: بر آستان جانان گر سر توان نهادن, , گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد در این بیت چون معنا تقریباً مشخص و آن تسلیم بودن در برابر معشوق و درعینحال داشتن احساس سربلندی و افتخار است، دیگر بهمعنای واقعی جملهها و گزارههای ارائهشده در بیت توجه نمیشود که چگونه ممکن است کسی درحالیکه سر بر زمین دارد، در همان حال فریاد رسا نیز سر دهد!
بیت بسیار مشهور حافظ نیز از همین جمله است: بر آستان جانان گر سر توان نهادن, , گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد , , (حافظ، 1390: 148) در این بیت آنقدر کنایة «سر بر آستانِ کسی نهادن» بهمعنای در مقابل او مطیعبودن و واژة «گلبانگ» بهمعنی بانگ خوش برایمان واضح است که به ارتباط اجزای جمله توجه نمیکنیم و نمیپرسیم چگونه ممکن است کسی در همان حال که سر بر زمین دارد، فریاد رسا هم سر دهد!
شارحان اشعار حافظ نیز بیشتر به توضیح همین موارد اکتفا کرده و بیت را شایستة توضیح بیشتر ندیدهاند؛ از جمله خرمشاهی که فقط به واژة «گلبانگ»ارجاع داده (بنگرید: خرمشاهی، 1368: 610) و بهنقل از برهان قاطع و غیاثاللغات آن را «آواز یا بانگ بلبل» معنی کرده و توضیح داده که در اصل بانگِ گل بوده، یعنی بانگی که برای گل است؛ اما بعدها توسع معنی یافته و شامل مطلق بانگ و آوازه شده است (بنگرید: همان: 1228-1229)، برزگر خالقی (1386: 393) پس از آوردن توضیحات «گلبانگ» بهنقل از لغتنامه به معانی: آواز بلندی که قلندران و شاطران و طبالان برکشند، نام لحنی از موسیقی، آواز خوش، و نیز آواز بلبل، بیت را چنین معنا کرده است: «اگر بتوان سر بر آستانة معشوق قرار داد و مقیم کوی او شد، میتوان با سرافرازی و افتخار فریاد خود را به آسمان رساند».