چکیده:
تحقیق پیشرو، با استفاده از مبانی نظری اقتصاد سیاسی، در پی بررسی موضوع قومیت در خاورمیانه با تاکید بر قومیتگرایی در آذربایجان ایران در ذیل تحولات اقتصاد سیاسی جهانی است و در تلاش است که چگونگی تاثیر عوامل اقتصادی، بر روی قومیتگرایی سیاسی در آذربایجان ایران از سال 1357 تا 1399 را مورد بررسی قرار دهد. نتایج حاصل از این مطالعه که با استفاده از یک روش تحقیق تحلیلی- توصیفی و جمع آوری داده هایی با روش کتابخانهای و اسنادی انجام شده است، نشان می دهد که هرچند که قومیتگرایی در آذربایجان ایران متاثر از مسائل اقتصادی است، اما این اثرپذیری نه ناشی از تبعیض اقتصادی علیه قوم آذری، بلکه ناشی از نوعی احساس تبعیض در حق خویش است که دارای ابعادی روانشناسانه است. پیشرفتهای اقتصادی در کشورهای ترکزبان همسایه، باعث بهوجود آمدن احساس عقبماندگی از پیشرفت در میان آذریها گشته و متعاقبا قومیتگرایی را در میان آنان تشدید نمودهاست. در این میان عدم توجه به مسئلهی هویت ملی و عدم اولویت اقتصاد در سیاستگذاریها و همچنین تعارض منافع دول ترکزبان همسایه و برخی دول دیگر، در بروز این پدیده نیز موثر بودهاست.
The upcoming research, using the theoretical foundations of political economy, seeks to investigate the issue of ethnicity in the Middle East with an emphasis on ethnicism in Iran's Azerbaijan under the developments of global political economy and is trying to find out how economic factors affect political ethnicity in Iran's Azerbaijan. examine the years 1357 to 1399. The results of this study, which was conducted using an analytical-descriptive research method and data collection with a library and documentary method, show that although ethnicism in Iran's Azerbaijan is affected by economic issues, this effectiveness is not caused by From the economic discrimination against the Azeri people, it is caused by a kind of feeling of discrimination against oneself, which has psychological dimensions. Economic developments in neighboring Turkic-speaking countries have created a feeling of backwardness among Azeris and subsequently intensified ethnicism among them. In the meantime, the lack of attention to the issue of national identity and the lack of prioritization of the economy in policy-making, as well as the conflict of interests of neighboring Turkic-speaking countries and some other countries, have also been effective in the emergence of this phenomenon.
خلاصه ماشینی:
سوال اصلي در طي اين پژوهش سعي مي شود تـا پاسـخ مناسـبي بـراي آن ارايه شود اين است که : چگونه عوامل اقتصادي قوميت گرايي سياسي در آذربايجان ايران از سال ١٣٥٧ تـا ١٣٩٩ را تحت تأثير قرار داده است ؟ ٢- مباني نظري و پيشينه تحقيق ١-٢-اقتصاد سياسي چارلز ليند بلوم معتقد است که در همه ي نظام هاي سياسي عالم ، بيشتر مسائل سياسي، اقتصادي و بيشـتر مسـائل اقتصادي، سياسي هستند.
شـرط نخسـت ايـن اسـت کـه 1028 نابرابري هاي مادي به قسمي باشد که آن را بتوان به عنوان نوعي " الگوي ستم جمعي " تلقـي نمـود و شـرط دوم اين است که اعضاي گروه ستم ديده ، ارتباط مناسبي باهم داشته باشند (٤٢ :١٩٧٥ ,Hechter) هچتر نتيجه مي گيرد که : ١- بي عدالتي و تبعيض بيشتر اقتصادي ، باعث همبستگي بيشتر جماعت تحت ستم مي گردد.
٢-٤- قوميت گرايي سياسي در آذربايجان ايران اقوام بخش عمده اي از جمعيت ايران را تشکيل داده و در طول تاريخ ، در سياست و حکمراني نقشي اساسي ايفـا نموده اند و مي توان ادعا نمود که عرصه سياست و حکومت در ايران تا قرن بيستم ، جولانگاه درگيري هـاي ميـان اقـوام و ايـلات گونــاگون بوده اسـت و بـا افـول قـدرت مرکــزي ، منـاطق ايلـي و قـومي تاحـدودي عرصـه ي خودمختاري هاي سياسي گشته است و همچنين قدرت دولت مرکزي به مثابه نيرويي براي تسلط يک ايل يـا قبيلـه بر ايلات يا قبايل ديگر بوده است .
هرچند که درگيريهاي فراواني ميان اقوام و ايلات در تاريخ ايران وجود داشته ، اما اين درگيريها هرگز جـدالي بر سر زبان يا برتري قومي بر قوم ديگر به سبب تفاوت زباني نبوده است بلکه ميتوان آنان را صرفا تـلاش بـراي کسب قدرت سياسي قلمداد نمود.