چکیده:
از جمله کهنترین آرمانهای بشر برقراری صلح و امنیت بین المللی بوده و میباشد. مفهوم این دو بحث در گذر زمان دچار تغییر و تحول زیادی شده است چنانکه پس از وقوع حادثه 11 سپتامبر این مسئله در سطح جهانی از اهمیت فوق العادهای برخوردار گشت. پس از این حادثه منحوس، جامعه بین المللی تدابیری چون تصویب 12 کنوانسیون جهانی و 7 کنوانسیون منطقهای و شورای امنیت با صدور قطعنامه 1373، برای مقابله با حوادثی این چنینی پرداختند. بنابراین میتوان بر اساس یافتههای این پژوهش اذعان نمود که روند مقابله با تروریسم بین المللی در حقوق بین الملل از روندی بسیار کند برخوردار است، که این خود نشان دهنده فقدان قوانین متقن یا قوانین مغایر کرامت انسانی در حقوق بشر میباشد.
One of the oldest human aspirations has been and is to establish international peace and security. The concept of these two issues has changed a lot over time, as it became extremely important in the world after 9/11. Following this unfortunate incident, the international community took measures such as the ratification of 12 global conventions and 7 regional conventions and the Security Council with the issuance of a resolution in 1994, to deal with such incidents. Therefore, based on the findings of this study, it can be acknowledged that the process of combating international terrorism in international law is very slow, which indicates the lack of sound or anti-human dignity laws in human rights.Keywords: Security Council, 9/11, Terrorism, International Law, Human Rights.* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خلاصه ماشینی:
تهديد تروريستي عليه جوامع مختلف باعث شده است که دولتها نه تنها راههاي پيشگيري و مبارزه با اين پديده جهاني را مورد بررسي قرار دهند، بلکه مکانيسمهاي قانوني مناسبي براي مقابله با تروريسم در سطح ملي و بين المللي ايجاد کنند (رسول آهنگران و مدنيزاده ، ٢٠٢٠).
مبارزه با تروريسم در سطح بين المللي امروزه با آنکه پديده تروريست به عنوان يکي از مخاطرات جدي و مهم در دنياي بين الملل با سرعت زيادي روبه افزايش است ،متاسفانه کشورهايي همچون ايالات متحده آمريکا که داراي قوانين ضدتروريستي مدون و قوي و ليستي از فهرستي از اقدامات نظامي و سري با عنوان مبارزه و سرکوب تروريسم ٣ هستند، با تأکيد بر لزوم نظم عمومي داخلي، بنا به دلايلي؛ با کنوانسيون منع و مجازات تروريسم به مخالفت مي پردازند: نبودن تعريفي شفاف و صريح از جرم تروريستي؛ ب ) سياسي شدن در صورت آوردن اين جرم تحت صلاحيت آن ؛ ج ) قدرت و پتانسيل رفتارهاي تروريستي تا آن حد نمي باشد تا مورد تعقيب از سوي ديواني بين المللي قرار بگيرد؛ د) تعقيب قضايي و مجازات از سوي نظام حقوقي هر کشور مفيدتر و کاربردي تر از رسيدگي آن در ديوان بين المللي مي باشد (کاسيس ٤، ٢٠٠١: ٩٩٣).
به نحوي که که حتي کوفيعنان (دبير کل موفق سابق سازمان ملل متحد) (کوفي٥، ٢٠٠١) و ماري رابينسون (کميسر عالي ملل متحد در امور حقوق بشر) 1 agent de terrellr 2 Berchtold & Michel 3 Combating & Suppression of Terrorism 4 Cassese 5 Kofi حمله تروريستي ١١ سپتامبر را به عنوان جرايم عليه بشريت تعريف کرده اند؛ با توجه به اينکه در مبارزه با اين جرايم ، احترام به حقوق بشر جزء شروط اصلي بوده و به صورت يک اصل مدنظر گرفته شده است و نقض به شدت مورد نکوهش و نقد قرار گرفته است (کوستي ١، ٢٠٠٦: ٤٦٣).