چکیده:
تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر نقش مذهب بر نابرابری درآمدها در نظر گرفته شده است. بدین منظور یک مدل ساده اقتصادی - سیاسی در نظر گرفته شد و با پیروی از مطالعه آذی و اهرنبرگ (1975)، ساختار پایه ملتزر - ریچارد با مدلسازی مذهبیبودن به عنوان شدت رضایت حاصل از کمکهای خیریه برای کالاهای عمومی، تکمیل و بسط داده شد که در آن هرچقدر افراد مذهبیتر باشند رضایتی که از اعانههای داوطلبانه کسب میکنند بیشتر است. بنابراین فرآیند سیاسی منجر به کاهش اندازه دولت در کشورهای مذهبیتر و به معنای سطوح پائینتر هزینه برای کالاهای عمومی و بازتوزیع بوده و بازتوزیعهای مبتنی بر مالیات، توزیع درآمد را شکل داده که به معنای نابرابری بیشتر درآمد در کشورهای مذهبیتر است. شاخص" اعتقاد به زندگی پس از مرگ" معیار مذهبی بودن و ضریب جینی معیار نابرابری درآمد در نظر گرفته شد و در نهایت از الگوهای اقتصادسنج gmm، fmil و (2ls) iv جهت تخمین الگوها در دوره زمانی 15 ساله (1384 – 1398) استفاده شده است. نتایج نشان داد: الف) همبستگی مثبتی بین مذهبیبودن و نابرابری درآمد وجود دارد ب) ضریب متغیر اعتقاد به زندگی پس از مرگ در تمام مدلهای رگرسیونی با وجود و عدم وجود متغیر کنترلی مثبت و معنادار است. به این معنا که کشورهای دارای سطوح بالاتر اعتقاد به زندگی پس از مرگ دارای نابرابری بیشتری میباشند. ج) ضریب متغیر gdp سرانه منفی و در تمام الگوها معنادار است و نشان میدهد که کشورهای دارای درآمدهای سرانه بالاتر گرایش به توزیع برابرتر درآمد دارند. شاید اولویت ذاتی مذهب، دولت کوچکتر و هزینههای رفاهی کمتر در کشورهای مذهبیتر، تنها نمود چشمانداز کلیتر تحقیق باشد.
خلاصه ماشینی:
بدين منظور يک مدل ساده اقتصادي - سياسي در نظر گرفته شد و با پيروي از مطالعه آذي و اهرنبرگ (١٩٧٥)، ساختار پايه ملتزر - ريچارد با مدلسازي مذهبيبودن بـه عنـوان شـدت رضـايت حاصل از کمک هاي خيريه براي کالاهاي عمومي، تکميـل و بسـط داده شـد کـه در آن هرچقـدر افراد مذهبيتر باشند رضايتي که از اعانه هاي داوطلبانه کسب ميکنند بيشتر است .
شـاخص " اعتقـاد بـه زنـدگي پـس از مرگ " معيار مذهبي بودن و ضريب جيني معيار نابرابري درآمد در نظر گرفته شـد و در نهايـت از الگوهاي اقتصادسنج GMM ،FMIL و ls( IV٢) جهت تخمين الگوها در دوره زمـاني ١٥ سـاله (١٣٨٤ – ١٣٩٨) استفاده شده است .
پـس از مطالعات اوليه (١٩٧٥) Azzi and Ehernberg ، اقتصاددانان ظرفيت هـاي تعـاملات بين مذهب و گستره اي از متغيرهاي اجتماعي - اقتصـادي را مـورد بررسـي قـرار دادنـد در اين تحقيق ، ابتدا مکانيسم نظري جديـدي ارائـه مـي شـود کـه مـذهبيبـودن را بـه نـابرابري درآمد پيوند ميزنند.
با توجه بـه نـرخ ماليـاتي ، τ، سـطح بـازتوزيع ، v، و مقـدار اعانـه هـا ، b ، فـرد داراي درآمد w سطح مصرف ، c w٠ ، و سطح کمک داوطلبانه ، z w٠ ، را بـراي حل معادله زير انتخاب ميکند: (رجوع شود به تصویر صفحه) طرف سمت راست معادله (١) درآمد عامل اقتصـادي پـس از ماليـات و انتقـال هـاي پـول از جمله اعانه هاي دريافتي است .
Why is fiscal policy often procyclical?Journal of the European Economic Association 6 (5), 1006–1036.
Religion and economic growth across countries.
Science, religion and economic development.
United Nations University, World Institute for Development Economics Research: 1-15.