چکیده:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی مبانی عرفان و وجه تمایز آن در شعر امام خمینی(ره) بوده است. این تحقیق با استفاده از روش کتابخانهای با رویکرد توصیفی – تحلیلی انجام شده است. عرفان از نظر امام خمینی ابزاری برای رسیدن به مقصود اصلی، یعنی خشنودی خداوند و سعادت بشر است. از نظر امام، موضوع علومی از قبیل عرفان که ذات حقتعالی است، جزئی است نه کلی؛ یعنی علومی از قبیل عرفان که از موضوعات جزئی و شخصی بحث میکنند، نمیتوانند مسائل را در صورتهای منطقی قضایای حقیقی طرحریزی کنند. موضوع علم عرفان، کلی است و در نتیجه از نوع قضایای حقیقی است، گواینکه طبیعت واجبالوجود در خارج از اذهان کلی، منحصربهفرد، یکتا و بی همتاست. مبادی علم عرفان که با آن ارتباط حق به خلق و ارتباط خلق به حق، با یکی از دو صورتِ یافتن کمّل و عارفان ابرار روشن میشود، عبارت است از امهات و اصول حقایقی که لازمه وجود حقتعالی هستند و اسماء ذات نامیده میشوند. تفاوت منشأ و آبشخور بنیادین عرفان امام خمینی تا حدودی متفاوت از آبشخور صوفیان متقدم بهویژه تصوف ایرانی مکتب خراسان است. اهتمام امام به رعایت موازین شرع و مبادی قرآنی، پررنگترین بخش حیات اخلاقی عرفانی ایشان را تشکیل میدهد. او با تصوف منفی و مروج ترهب و انزواطلبی مخالف بود.
خلاصه ماشینی:
«يکي از چهره هاي درخشان جمع بين غيب و شهود» عنواني است که عـارف و مفسـر برجسته ، آيت الله جوادي آملي، بعد از ساليان مديدي شاگرد امـام بـودن ، غـور و تعمـق در آثار افکار و سيرة عملي ايشان ، به استاد خود ميدهد: و جامعان بين غيب و شهادت ميکوشند همۀ آن چه را فهميده يا يافتـه انـد، بـه جامعـۀ بشـري منتقل کنند، لذا گاهي در علوم نقلي با استنباط از ظـواهر دينـي تـدريس و تصــنيف دارنـد و زماني در علوم عقلي با استمداد از علوم متعارفه و مبادي تبيـين شـدة آن دراســه و کراسـه اي به يادگار نهند و گاهي نيز در مشاهدات قلبي بـا اسـتعانت از کشـف هـاي اولــي خطاناپـذير معصومان (ع ) وراثتي و دراستي را به شـاهدان انتقـال مـيدهنـد و اسـوة سـالکان خواهنـد شـد.
ب ) وجوه تمايز عرفان امام خميني (ره ) امـام خمينـي بـا تصـوف منفـي کـه ديـن و آيـين را در ذکـر و ورد منحصـر کـرده و گوشه گيري و پرهيز از انجام مسئوليت هاي سياسـي و اجتمـاعي را تـرويج نمايـد بـه شـدت مخالف بود.
(انصاري، ١٣٩١ : ١٨١-١٨٠) به عقيدة امام خميني، داناي علم به جمال جميل مطلق و ذات باري و تجليـات حـق بـه اقتضاي ذوق عرفاني را عارف دانند و آنکه اين دانش را از مرتبۀ عقل به مرتبۀ قلـب آورد و عملي نمايد صوفي خوانند (اردبيلي، ١٣٩٢ : ١٥٧/٢-١٥٦) از منظر ايشان ثمرة سـلوک إلـي الله بي احتجاب به حجب ملکي يا ملکوتي، يا حجب معاصي قالبي يا قلبي، همان هدايت بـه «صراط مستقيم » است (ر.