چکیده:
نشانگرهای گفتمان، عناصر زبانی هستند که دربارۀ ماهیت و همچنین نقش و کارکرد آنها، بین زبانشناسان اختلافنظر وجود دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی کارکرد نشانگرهای گفتمان در زبان فارسی بهعنوان عناصری ارجاعی بر اساس دیدگاه فریزر است. بدین منظور، پیکرهای از دو نوع متن سیاسی و اقتصادی انتخاب شد. باتوجّهبه شمارگان چاپ و قدمت، برای متن سیاسی، شانزده سرمقالۀ روزنامۀ کیهان و برای متن اقتصادی، پانزده سرمقالۀ روزنامۀ دنیای اقتصاد بررسی شد که نشانگرهای گفتمان در چهار طبقۀ نشانگرهای تقابلی، تفصیلی، استنتاجی و زمانی قرار گرفتند. تحلیل دادهها نشان داد در زبان فارسی، فرمول ارائهشده توسّط فریزر دربارۀ توالی جملههایی که با نشانگرها به هم مرتبط میشوند، اندکی متفاوت است و باید آن را بهصورت S2+DM .S1 یا S1.S2+DM بازنویسی کرد. همچنین بر اساس اهمیت اطّلاعاتی که در جملات پیش و پس از نشانگرها وجود دارد، میتوان آنها را به انواع پیشمرجع (نشانگرهای که پس از پیام اصلی قرار میگیرند)، پسمرجع (نشانگرهای که پیش از پیام اصلی قرار میگیرند) و مرجعمشترک (نشانگرهای که بین دو پیام اصلی قرار میگیرند) تقسیمبندی کرد. در زبان فارسی، تحلیل دادهها نشان داد که از نظر ارجاعدهی، نشانگرهای تقابلی و تفصیلی از نوع مرجعمشترک محسوب میشوند و نشانگرهای استنتاجی و زمانی از نوع پسمرجع هستند. یافتههای پژوهش بیان میکند که نشانگرهای گفتمان میتوانند نقش و کارکردی ارجاعی در ساخت اطّلاع داشته باشند.
Discourse markers are language elements that linguists do not have a consensus about their nature as well as their role and function. The present study aimed to investigate the function of Persian discourse markers as reference elements, based on Fraser's (1999, 2006) approach. For this purpose, a corpus of two types of political and economic texts was selected. Taking print run and history into consideration, 16 editorials of Kayhan newspaper for political texts and 15 editorials of Donya-e-Eqtesad newspaper for economic texts were analyzed, and the discourse markers were classified into four categories: contrastive, elaborative, inferential and temporal. Data analysis showed that the formula presented by Fraser (1999, 2006), for the sequence of sentences connected by discourse markers, is slightly different in Persian and should be rewritten as S2+DM.S1 /S1.S2 + DM. Furthermore, based on the importance of the information contained in the sentences preceding and succeeding the markers, they can be divided into cataphoric marking (markers placed after the main message), anaphoric marking (markers placed before the main message), and joint marking (markers placed between two main messages). Data analysis indicated that contrastive and elaborative markers are considered as joint marking, and inferential and temporal markers are anaphoric marking in Persian. Based on the research findings, it can be concluded that discourse markers can have a referencing function in information structure.
خلاصه ماشینی:
discourse makers کارکردها، معاني اصلي ، تعاريف يا حي برچسب هايي که قرار است بر اساس آن ها تحليل شوند، توافق نظر ندارند؛ به عنوان مثال ، بلک مور١ (١٩٨٧) از آن ها به عنوان پيوندهاي گفتماني ٢ نام مي برد؛ درحالي که ردکر٣ (١٩٩١) آن ها را عملگرهاي گفتمان ٤ معرفي مي کند؛ ازاين رو، تعاريف مختلفي براي توضيح ماهيت و کارکرد اين عناصر زباني ارائه شده است .
host ideas در ساخت اطلاع مثال هاي بالا که در زير بازنمايي شده اند، نوک پيکان ، به ايدة اصلي ١ اشاره مي کند و ابتداي فلش ، ايدة اقماري ٢ مربوط به آن را نشان ميدهد: نمودار ١- بازنمايي ساخت اطلاع در مثال هاي ٢ تا ٤ (برگرفته از: فيشر٣ ٢٠٠٦: ٤٨) Chart 1: representation of information structure in examples 2-4 (Fischer, 2006: 48) (رجوع شود به تصویر صفحه) پارتينگتون (٢٠١٤) نيز در بررسي خود از نشانگرهاي اهميت درون متني نشان ميدهد آنچه را گوينده قرار است پس از نشانگر اهميت بگويد، ميتوان به عنوان پس مرجع در نظر گرفت و آنچه را گوينده ، تازه بيان کرده است ، پيش مرجع تل ي کرد.
بازنمايي ساخت اطلاع در مثال فوق و نقش نشانگرهاي تقابلي به عنوان عناصري ارجاعي از نوع مرجع مشترک در زير ارائه شده است : نمودار ٢- بازنمايي ساخت اطلاع بر اساس نشانگرهاي تقابلي Chart 2: representation of information structure based on contrastive markers (رجوع شود به تصویر صفحه) به دليل ماهيتي که نشانگرهاي تفصيلي دارند و هميشه بين دو پاره گفتار قرار ميگيرند، به نظر ميرسد نوع ارجاع دهي اين نشانگرها نيز در زبان فارسي به صورت مرجع مشترک باشد.