چکیده:
عقلانیت بیش از هر چیز وصفی است از عقلانی بودن؛ چه در رفتار معقول کنشگران و چه در منطق معقول عالمان، رفتار معقول و منطق معقول بر دوش انسانی سوار است که هم آغازی دارد و هم انجامی.این پژوهش میکوشد تا که مفهوم عقلانیت نزد "علامه طباطبایی" چیست و از چه ظرفیت هایی برای ورود به عرصه علوم اجتماعی برخورداراست؟ سپس به بازشناسی این مفهوم در نزد یکی از متفکرین این عرصه یعنی"ماکس وبر" خواهد پرداخت. وبر عامل اصلی ساخت تمدن متجدد را کنش عقلانی معطوف به هدف میداند و از عقلانیت تعریفی را ارائه میدهد که محصور در زندگی دنیایی است و به عقیدهی وی شرط تمدن متجدد و اساسا متجدد شدن، وجود چنین عقلانیتی است؛ این در حالی است که علامه طباطبایی فیلسوف معاصر جهان اسلام نه تنها این معنی از عقلانیت را نمی پذیرند، بلکه براساس نظریه اعتباریات خود مفهومی از عقلانیت را تعریف میکنند که نه تنها این جهانی و محصور در دنیا نیست بلکه نامین کننده ی سعادت دنیوی و اخروی انسانهاست و میتواند بهعنوان راهبردی برای ساخت تمدن اسلامی موردتوجه واقع شود.
خلاصه ماشینی:
وبر عامل اصلي ساخت تمدن متجدد را کنش عقلاني معطوف به هدف ميداند و از عقلانيت تعريفي را ارائه ميدهد که محصور در زندگي دنيايي است و به عقيده ي وي شرط تمدن متجدد و اساسا متجدد شدن ، وجود چنين عقلانيتي است ؛ اين در حالي است که علامه طباطبايي فيلسوف معاصر جهان اسلام نه تنها اين معني از عقلانيت را نمي پذيرند، بلکه براساس نظريه اعتباريات خود مفهومي از عقلانيت را تعريف ميکنند که نه تنها اين جهاني و محصور در دنيا نيست بلکه نامين کننده ي سعادت دنيوي و اخروي انسان هاست و ميتواند به عنوان راهبردي براي ساخت تمدن اسلامي موردتوجه واقع شود.
نيــز هــر چنــد ميتــوانيم «علــم » را يکـي از حوزه هـاي تخصصـي بـدانيم ، امـا از آن جـا کـه يکـي از مؤلفـه هاي اصـلي ايـن تحقيـق پـي بــردن بــه معيــار عقلانيــت درروش هــاي علمــي و نــه در کنش هــاي فــردي اســت ، لــذا در بحثــي جداگانه به بررسي اين نکته ميپردازيم که از نگاه وبر «چه روشي معقول است ؟» انديشـــمنداني ماننـــد "کـــالبرگ " چهـــار نـــوع عقلانيـــت را در انديشـــه ي وبـــر تشـــخيص داده انـــد(کالبرگ ، ١٩٩٠: ١١٤٨).
روح آن چــه کــه وبــر عقلانيــت و عقلانــي شــدن ميدانــد در ايــن جملــه ي وي آمــده اســت : «خردورزي، آگاهي و اعتقاد به ايـن مسـئله اسـت کـه بنـا بـه اراده ميتـوان بـه دانـش دسـت يافـت ، يعني اين که اصولا هيچ نيروي اسـرار آميـز و غيـر قابـل محاسـبه اي در کـار نيسـت ، بلکـه بـه لحـاظ اصولي ميتوان از طريـق محاسـبه و تفکـر بـر همـه چيـز مسـلط شـده بـه بيـان ديگـر، جهـان وهـم زدايي شده است .