چکیده:
شکی نیست در این که ارتباطات نقش عمدهای هم اکنون در زندگی بشر
یافته است. از طرفی دو دیدگاه مطرح یعنی جنگ تمدنها و برخورد آنها
در رقابتی سخت، با یکدیگر به چالش میپردازند؛ نویسنده در این مقاله
بررسی میکند که ارتباطات در این میانه از کدام دیدگاه پشتیبانی میکند،
هر چند که فرضیهی خود او پشتیبانی از دیدگاه گفتگو است.
در آغاز، کاوشی توصیفی از ارتباطات به دست میدهد و رابطهی
دیالوگ را با آن روشن میسازد تا پلی واقع گردد برای عبور به بخش
اصل مقاله، یعنی نقش ارتباطات در تسهیل گفتگو.
نویسنده با رویکرد به این تئوری که «ارتباطات چون موجب کم
شدن فاصلههاست، لذا امری انرژی زا و تحلیل گراست و در نتیجه، بر
فرهنگها تأثیر تحلیل گرانه میگذارد» ارتباطات را نوید دیدگاه گفتگو
مییابد: لیکن با توجه به قوانین ناشناخته طبیعت که همواره بین تئوری
تا عمل فاصله میاندازد، کمی در آن تردید میورزد.
در عین حال، نویسنده با پذیرفتن واقعیت در گفتگوی تمدنها. پیش
شرطهایی ارائه میدهد که به صورت «دکترین پیشنهادی در یک دیالوگ
برای ارتباطات سودمند» میتواند به عنوان اصول محکم بنیادینی برای
یک دیالوگ ارتباطات قلمداد گردد» و راه را برای حاکمیت یافتن دیدگاه
گفتگو هموار سازد.
خلاصه ماشینی:
"(لاتوشه، 1379 ، 142) نتیجه گیری نتیجهای که از مقایسهی تئوری با عمل میگیریم چنان به دست میآورد که در عصر تحول به وسیلهی ارتباطات، نهاد فرهنگها عوض نمیشود، بلکه متناسب با شرایط جدید متحول میشوند و بار تازه برمیدارند و این همان چیزی است که برخی جامعه شناسان را به اشتباه انداخته است، تا آنجا که رخداد تازه را ادغام، استحاله و یکی شدن فرهنگها پنداشتهاند و ارتباطات را بهترین فرمول برای یکی سازی فرهنگها دانستهاند.
(بینا، 1999 ، 95) گفتگوی تمدنها، هدف یا وسیله؟ در یک تحلیل تاریخی از زاویهی ارتباطات، و با مقایسه نیمهی اول قرن بیستم با نیمهی دوم آن، یعنی قبل از جنگ جهانی و بعد از آن، میبینیم چه آن زمان که سطح گفتارهای بینالمللی بسته و پرفاصله بوده، و چه پس از گسترش دامنهی ارتباطات و بازتر شدن فضا برای پذیرش آواهای متنوع و فراوان ملتها، در کلیت نوعی خود، انسان به وحدت نرسیده، بلکه گسلها بیشتر نیز شده است.
دکترین پیشنهادی در یک دیالوگ برای ارتباطات سودمند موارد زیر که گاهی نیز به عنوان دیدگاه نظام اسلامی از زبان مسؤولین عالی رتبه در سخنرانیها، بیانیهها و مصاحبهها اعلام گردیده است، میتواند به عنوان اصول محکم بنیادینی برای یک دیالوگ ارتباطات قلمداد گردد: 1 ) احترام گذاشتن به منزلت و برابری همهی انسانها، بدون در نظر داشتن تمایزی در نوع و ملیت، چه بزرگ و چه کوچک؛ 2 ) باور داشتن تنوع فرهنگ موجب وضعیت پایداری در جامعهی بزرگ انسانی، و به مثابهی موهبتی ارجمند برای پیشرفت و خوشبختی نوع بشر در جهان است؛ 3 ) احترام متقابل و مدارا نسبت به دیدگاهها و ارزشهای متنوع فرهنگی و تمدنها، به علاوه، به رسمیت شناختن حق همهی اعضای تمدنها، برای پاسداری از میراثهای فرهنگی و ارزشهای خودشان، و همچنین دفاع از آنها در برابر بیحرمتی نسبت به اخلاق، دین یا فرهنگ و ارزشهای ملی، قداستها و اماکن مقدس؛ 4 ) بازشناسی منابع متنوع دانش، در سرتاسر زمانها و مکانها، و ضرورت طراحی روی حوزههای پرمایه و غنی و عقلانی هر تمدنی که در فرایند سازی واقعی خود به سمت غنی سازی دو جانبه گام برمیدارد."