چکیده:
در این پژوهش, ضمن بیان تاریخچهای از روایتهای ایرانی متل خاله سوسکه ابتداء روایست تاجیکی
آن معرفی و سپس روایت ایرانی «خاله سوسکه» و روایت تاجیکی «بیبی گمبوسک» براساس «الگوی
کنشگر» گرماس بررسی شده است. هدف این الگوی کنشی. نمایان ساختن نقشش شخصیتها در
داستان است. فرستنده, کنشگر را به دنبال هدفی میفرستد تا گیرنده از آن سود ببرد. در این جستوجی
نیروهایی کنشگر را یاری میدهند و نیروهایی با او مخالشت میکنند و ماع از رسیدنش به هدف
میشوند. با بررسی «الگوی کنشگر» در دو روایت ایرانی و تاجیکی از خاله سوسکه. نتایج نشان داد که
شیء ارزشی و یروی یاریگر در روایتهای ایرانی و تاجیکی یکی است. اما کنشگر فرستنده در آنها
متفاوت است. در خاله سوسکه. پدر کنشگر فرستنده است و در روایست تاجیکی, بیبی گمبوسک.
تنهایی این نقش را ایفا میکند. در هر دو روایت. شخصیت اصلی در آب میافتد. اما نیروی مخالف در
آنها با هم متفاوت است. فرایند پایدار نخستین و فرایند ناپایدار میانی نیز در هر دو روایت به هم نزدیک
است. اما هر کدام فرایند پایدار فرجامین متفاوتی دارند. روش این پژوهش, تحلیل کبفی محتوای آشار
و روش گردآوری اطلاعات آن اسنادی و کتابخانهای بوده است. کتاب افسانههای تاجیکی به فارسی
برگردان نشده و برای اولین بار است که در پژوهش حاضر از این روایت استفاده میشود
خلاصه ماشینی:
روايت شناسي متل «خاله سوسکه » ايراني و «بيبي گمبوسک » تاجيکي؛ الگوي کنشي گرماس (تاريخ دريافت : ١٤٠١/١١/٢٠، تاريخ پذيرش : ١٤٠٢/٢/١٨) 1 زيبا عليخاني چکيده در اين پژوهش ، ضمن بيان تاريخچه اي از روايت هاي ايراني متل خاله سوسکه ، ابتدا، روايـت تـاجيکي آن معرفي و سپس روايت ايراني «خاله سوسکه » و روايت تاجيکي «بيبي گمبوسک » براسـاس «الگـوي کنشگر» گرماس بررسي شده است .
کتاب افسانه هاي تاجيکي بـه فارسـي برگردان نشده و براي اولين بار است که در پژوهش حاضر از اين روايت استفاده ميشود.
يادآوري ميشود که متن فارسي از روايت صبحي (مهتدي) با نام خاله سوسکه از کتاب «قصه هاي صبحي» و روايـت تـاجيکي بـا نام بيبي گمبوسک از کتاب «افسانه هاي تاجيکي» انتخاب شده اند.
«متـل خالـه سوسکه که در مناطق مختلف ايران بـا نام هـايي چـون خالـه چسـنک (خمـين )، خالـه خزوکک (شيراز) خاله تسني (طالقان )، خاله گزگوله (سمنان )، خاله قزل قزل (کازرون )، چوسن باجي (شهميرزاد)، خاله بتل (بوشهر)، خاله تزو (دوان )، خاله کوزک (خراسان )، خاله نسر نسر (بروجرد)، خاله گوگالکه (دانسفهان ) وخالـه سوسـوله خوانـده ميشـود يکي از قصه هاي زنجيره اي برگرفته از زندگي عاميانه مردم اسـت کـه بـه يـک مشـکل فرهنگي در زندگي زنان در جامعه ـ انتخاب همسر ـ و تلاش براي يافتن چاره بر رفـع آن اشاره ميکند» (آنيزاده ، ١٣٨٩: ١٢٧).
بررسي فرايندهاي طـرح داسـتاني و الگـوي کنشـگر دو روايـت «خالـه سوسکه » ايراني و «بيبي گمبوسک » تاجيکي پراپ براين باور بود که يک روايت کامـل بـا وضـعيت ثابت آغاز ميشود، وضعيتي که داراي تعادل و آرامش است ؛ بعد اين آرامـش از سـوي نيروهايي به هم ميخـورد و به وضعيت نامتعادل منجـر ميشــود و ســرانجام وضــعيت نامتعـادل ، دوبـاره تعـادل نخستين خود را باز مييابد و يا نمـييابـد.