چکیده:
برهان وجودی در فلسفۀ اسلامیِ معاصر، بر مبنای یکی از ابتکارات و نوآوریهای موجود در این فلسفه، نقد شده است. این نوآوری مربوط به بحث گزارهها و تقسیم آنها و شرط تناقض است. این نقد، بیشتر ناظر به برهان وجودی آنسلم است؛ اما سایر روایتهای برهان وجودی، بهویژه دکارت را نیز در بر میگیرد. جوادی آملی، یکی از شارحان و پیروان صدرالمتألهین شیرازی، نقد مزبور را انجام داد. مسئلۀ اصلیِ این تحقیق، تحلیل و ارزیابی این نقد است. برای ارزیابی دقیقتر نقد جوادی آملی بر برهان وجودی، علاوه بر نقد و ارزیابی نگارنده، نقد و ارزیابی یکی از نویسندگان نیز مطرح و از سوی نگارنده نقد و ارزیابی شده است. مسئلۀ این پژوهش هرچند بهظاهر دارای دو جزءِ ارزیابی نگارنده از دیدگاه جوادی آملی و نیز ارزیابی نگارنده از نقد یکی از نویسندگان بر جوادی آملی است، این دوگانگی صرفاً ظاهری است و مسئلۀ تحقیق واحد است: تحلیل و ارزیابی نقد جوادی آملی بر برهان وجودی بر مبنای تفاوت دو حمل. در نتیجۀ این ارزیابی، میزان نیازمندی این نقد به بازبینی و در عین حال، پایداری آن در برابر انتقادهای برآمده تبیین میشود.
Abstract The existential argument in contemporary Islamic philosophy has been criticized on the basis of one of the initiatives and innovations in this philosophy. This innovation is about discussing propositions and their division and the condition of contradiction. This critique is more concerned with Anselm's argument. But it also includes other narratives of the existential argument, especially Descartes. Javadi Amoli, one of the commentators and followers of Sadr al-Muta'allehin of Shiraz, made a relevant criticism. The main aim of the present study is to analyze Javadi Amoli's critique of the existential argument, in addition to the author's critique and evaluation. One of the authors' critiques and evaluations has also been proposed and criticized by the author of this study. Although the aim of this study apparently has two components: the author's evaluation from Javadi Amoli's point of view and the author's evaluation of one of the author's critique of Javadi Amoli, this duality is purely apparent and the research problem is the same. The study confirms Javadi Amoli's critique of the existential argument based on the difference between the two predictions. As a result of this evaluation, the extent to which this critique needs to be reviewed and, at the same time, its resilience to criticism is explained.
خلاصه ماشینی:
تفاوت سوم و مهمترین تفاوت این است که مقالۀ نامبرده رویکرد صرفاً انتقادی و سلبی به دیدگاه جوادی آملی دارد؛ در حالی که در مقالۀ حاضر، هرچند به نقد و ارزیابی برهان جوادی آملی پرداخته شده، صرفاً به وجه انتقادی بسنده نشده و درنهایت رویکرد ایجابی و دفاعی به این برهان شده است؛ به همین علت، نقدهایی از این قبیل ارزیابی و ابطال شدهاند؛ البته در اینجا روی سخن چندان با نویسندۀ نامبرده و امثال او نخواهد بود؛ زیرا عمدۀ استدلال او در نقد، چنانکه خود او اشاره کرده، مسبوق به نویسندۀ کتاب برهان وجودی از آنسلم تا کانت است و در مقالۀ حاضر بهطور مستقیم، آن مؤلف مدنظر قرار گرفته است.
ازنظر جوادی آملی «اشکال اساسی برهان آنسلم از ناحیۀ مغالطهای است که به سبب خلط بین مفهوم و مصداق وجود و هستی واقع شده است» (جوادی آملی، 1378: 194)؛ البته چنانکه پیش از این اشاره شد به نظر میرسد اشکال ایشان بر آنسلم، هم به لحاظ نوع استدلال و هم به لحاظ تقریر ایشان از برهان آنسلم که بر مفهوم کاملترین موجود متصور (کمال مطلق) نیز تکیه شده است، اختصاص به آنسلم نمییابد؛ بنابراین، نقد او برهان وجودی را خواه در صورت آنسلمی و خواه در صورت دکارتی در بر دارد و به تناسب سایر صورتهای برهان وجودی، تطبیق و بازخوانیپذیر در آن موارد نیز هست.
جوادی آملی در دیگر آثار خود نیز به لزوم تفکیک بین مفهوم و مصداق و لزوم امتیاز بین حمل اولی و شایع توجه داده است؛ بهطور مثال، ازجملۀ این موارد در شرح تمهید القواعد است که البته در اینجا روی سخن او با آنسلم نیست؛ بلکه با اهل عرفان است (نگاه کنید به جوادی آملی، 1372: 727-722).