چکیده:
مولوی به عنوان یکی از بزرگترین عارفان قرن هفتم قمری در آثارخود نشان میدهد که به فراوانی مراقبه را تجربه کرده است و به قولی در مراقبه اشعاری ماورایی سروده و دریافت هایی غیبی داشته است. گاهی چنان مست حق شده که خطورات قلبی عمیق مییابد و در دین اسلام، سیر و سلوک عرفانی جایگاه خاصی دارد که با شریعت در هم آمیخته است.
بنابراین در پاسخ به این سوال پژوهش که: آیا جایگاه مراقبه در اشعار مولوی با جایگاه مراقبه درعرفان اسلامی یکی است؟ بنابراین در پژوهش حاضر مشخص گردید که مراقبه در اشعار مولوی هیچ گونه منافاتی با مفهوم مراقبه یامراقب درعرفان اسلامی ندارد بلکه زبان بیان مفهوم مراقبه در اشعار مولوی با عرفان اسلامی تفاوت دارد.
خلاصه ماشینی:
نزد اهل سلوک محافظت و پاسداری دل است از همه مردودات (کشاف: 186) نزد اهل سلوک محافظت قلب از کارهای پست و بعضی گویند مراقبت (مراقبه) این است که بدانی خدا برهر چیز قادر است(فرهنگ اصطلاحات عرفانی، سجادی، 710) ابن عربی مجاهده یا مراقبه را واداشتن نفس میداند برسختیها و رنجهای بدنی که مزاج را ضعیف وسست کند(فتوحات مکیه، باب 76و77: 34) همچنین واژه «مراقبه» در عرفان اسلامی، از راقب- یراقب – مراقبه گرفته شده است وبه معنای مواظبت می باشد و در زبان فارسی نیز همانند عربی به کار میرود.
(آقاخانی، 1391: 35) بنابراین مولوی میل طبیعی روح را پرواز به سوی خدا میداند و اغلب آن را به مرغی در قفس و زنجیر ترسیم میکند که آرزوی سفر به سرزمین اصلی خود را دارد: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (همان: 919/1) عرفان در حقیقت از نظر مولوی همین پرواز روح در جهان برین است که با تلاش و کوشش سالک به نتیجه میرسد و هرچه جان را بیشتر پاک بنماید از مراحل به مراتب بالاتری پرواز میکند.
این تمثیل نشان میدهد که روح انسان هم سرانجام تیرگیهای دنیای حسی را رها میکند و خود را چنان که اقتضای طبیعت اوست، به دنیای نامتناهی و روشنی که عالم ماورای حس است، میکشاند» (زرین کوب، 1376 :217) ملزومات مراقبه از دیدگاه مولوی رهایی از زمان و مکان و رسیدن به تحیر {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} موجوداتی که مقید به زمان هستند از عالم مجرد از زمامن خبر ندارند زیرا که اسیران زمان وقتی حجاب از پیش چشمانشان برداشته شود وآن جهان را مشاهده کنند سرتاپا حیرت میشوند.