چکیده:
منشأ حاکمیت و اطاعت، خداوند متعال بوده و هرگونه حاکمیت از جانب غیر خدا باطل و ظلم است، مگر اینکه در طول حاکمیت خداوند و با اذن او، همچون ولایت انبیا و اولیای الهی باشد. حال سؤال این است که وجوب اطاعت یا حرمت مخالفت با پیامبر (ص) و اولیای الهی از چه ادلهای سر چشمه میگیرد. بررسی تحلیلی و توصیفی این مسأله نشان از تأیید ویژهی آن در دیدگاه عقل و شرع است؛ چراکه بیان و عمل نمودن به سخنان و سیره پیامبر (ص) بر اساس ذوق و احساس شخصی و موافق امیال نفسانی، مورد تأیید عقل و شرع نبوده و این امر مورد تأیید اسلام نیز نبوده است. بهعبارت دقیقتر، باید کلام رسول (ص) و اولیای الهی مقدم بر مراد شخصی باشد. در غیر این صورت، فرد گرچه شاید در ظاهر در زمرهی مؤمنین قلمداد گردد، اما در واقع چنین فردی منافق یا جاهل به حقیقت دین بوده و فاقد ایمان است.
The source of sovereignty and obedience is God Almighty, and any sovereignty from other than God is void and oppressive; unless during the reign of God and with His permission, it is like the guardianship of the prophets and saints. Now the question is what are the reasons for the necessity of obedience or sanctity of opposition to the Prophet (PBUH) and the divine saints? Analytical and descriptive study of this issue shows its special approval in the view of reason and sharia, acting on the words and manners of the Prophet (PBUH) in addition to the approval of reason, has also been approved by Islam. The words of the Prophet (PBUH) and the saints must precede personal intentions, otherwise the person, although he may be considered as a believer, but in fact such a person is a hypocrite or ignorant of the truth of religion and lacks faith.
خلاصه ماشینی:
از این رو، لازم است بندگان دقیقاً تعالیم الهی را بهگونهی مورد تأیید شرع انجام داده و سلیقهی شخصی خویش را بر احکام شرع مقدّم ندارند؛ زیرا عقل محدود بشری نمیتواند همهی مصالح و مفاسد امور را درک نماید (مظفّر، بیتا: 1/ 239)؛ لذا شایسته نیست مسلمانان دستورات پیامبر اکرم (ص) را نادیده گرفته و با اوامر و نواهی ایشان معارضه، و به رأی و نظر خود عمل نمایند؛ چرا که اگر بنا باشد، هر کس سخنان رسول خدا (ص) را موافق با آرا و سلایق شخصی خویش و امیال نفسانی و دنیاییاش تبیین نماید و اگر کلام رسول اکرم (ص) سازگار و موافق با خواست و مرادش بوده عمل نموده و اگر موافق نبود بدان توجّه نکرده و در پی مخالفت برآید، این فرد را قطعاً نمیتوان از پیروان مکتب مقدس اسلام نامید، حتی اگر به ظاهر مؤمن خطاب گردد.
آیات قرآن نیز بر این امر تأکید فراوان داشته و بیان میدارد که اطاعت پیامبر (ص) عین اطاعت خداوند متعال است: «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ» (نساء/80).
(راغب اصفهانی، 1383: ذیل «ولی») در آیات زیر بدین معنا آمده است: «اَللّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ» (آلعمران/68)؛ «ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِینَ آمَنُوا» (محمّد/11) علامه طباطبائی در تفسیر آیهی «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ» (مائده/55) میگوید: این آیه همچون آیهی «النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ» (احزاب/6)، بیانگر ولایت مطلق پیامبر اکرم (ص) است؛ یعنی ولایت رسول عین ولایت الهی و بدون هیچ قید و شرطی است.