چکیده:
شک نیست که شناختن و مد نظر دائم داشتن هدف در هر حرکت و اقدامی رمز پیروزی است. توجه به هدفهای جزئی در هر گام و انطباق دادن آنها با هدف عالی و اساسی کل برنامه، میتواند به «چرایی» کار پاسخ دهد و این عصارهی عقلانیت آن است. نویسنده در خلال بحث خود کوشیده است تا اولا لزوم چنین نگرش مستمری را، و ثانیا چگونگی آن را در جهت دستیابی به کارامد کردن نظام در جامعهی دینی روشن نماید؛ بنابر این در سطح نظری و عملی، هر دو، باید این شیوه را دنبال نمود.
از کجا آغاز کنیم؟ در معارف انسانی، نقطهی شروع کاوش بسیار مهم است. حکمای سلف از نطق انسان آغاز کردهاند، که دارای سه رکن مهم
فهمیدن، بیان فهم و تماشای فهم است؛ زیرا این مرکز، بزنگاه اعمال ارادی انسان و منشأ عقلانیت آنها است.
از عقلانیت سخن رفت لیکن باید روشن شود به دنبال کدام عقلانیت هستیم: عقلانیت عرفی، عملی، دینی و غیردینی. پس از روشن شدن آن باید توجه داشت که آن یک امر بسیط نیست و مرکب از ارکانی است که به صورت سلسله مراتبی، مسیری را تا دلیل اصلی کار طی میکنند.
عقلانیت با همهی آنچه دربارهی آن گفته شد، باز در دو وجه چهره مینماید: فردی و جمعی؛ اما ما در این مقاله به دنبال نوع دومی هستیم. آری، عقلانیت جمعی، زیرا سخن از جامعهی دینی است. در این عقلانیت چه ساز و کارهایی باید مورد توجه باشد؟ بحثی است که در این قسمت نویسنده آن را دنبال میکند.
عقلانیت جمعی بحثی در جامعهشناسی سیاسی است، اما چگونگی ارتباط آن به عنوان «تجمع عامل» با «جامعهی دینی» در نگاه دیگر باید بررسی شود که تا مسألهی «تدین» روشن نشود پاسخی نخواهد یافت. به راستی از تدین چه میدانیم؟ و این مقطع بعدی بحث است.
تدین ریشه در مبدأ، صراط و معاد انسان دارد و اصل و فرع را توجه میکند و در نتیجه، جامعهای که بار چنین عقلانیتی یافته باشد، به واقع، یک جامعهی دینی است. پس از این حلقهها به درستی «عقلانیت جامعهی اسلامی» به دست میآید و بحث نیز خاتمه مییابد.
خلاصه ماشینی:
"به عبارت روشنتر، برای ارزیابی عمل باید چهار سؤال (تست!) را مطرح کنیم و پاسخ آنها مبنای ارزیابی است: الف) وضعیت حقیقی عامل در هنگام عمل چه بود و تصویر او از این وضعیت چگونه بود؟ آیا فهم درستی از وضعیت داشت و تا چه اندازه؟ ب ) مقاصد جزئی عامل چه بودند؟ شبکهی این مقاصد چگونه است؟ ربط مقاصد جزئی به مقاصد کلان چگونه بوده است؟ (استراتژی عامل) ج ) عامل چه برنامهای برای نیل به مقاصد داشته است؟ این برنامه تا چه حد هادی به مقاصد جزئی بوده است؟ د ) عامل چگونه از امکانات خود برای اجرای برنامه استفاده کرده است؟ عقلانیت و عمل یکی از مفاهیمی که در مطالعهی ویژگیهای عمل ارادی فواید بسیاری دارد، مفهوم «عقلانیت» (Rationality) است.
تجربه نشان داده است که باید راه میانه و عملی برای مشارکت سیاسی عمومی پیدا کرد که هم از خطر آنارشیسم یا بیخاصیتی جلوگیری کند و هم از خطر ظهور خودکامگی و ظلم یکی از دستاوردهای امروزین بشر این است که «دموکراسی نمایندهای» - اگر از لحاظ روش اعمال و گسترش فرهنگ آن خوب عمل شود - به بهترین وجه میتواند خواستهی مشارکت سیاسی عمومی را از میان مدلهای مختلف دموکراسی ارضا نماید، زیرا هم در آن قابلیت سپردن کار به دست کاردان وجود دارد و هم در مسائل حساس، حضور مستقیم مردم موجود است.
فرض کنید در عقلانیت لیبرال حق طبیعی قابل حصول باشد، آن گاه میپرسیم: «چرا باید فرد در مورد امور دیگران هم حق داشته باشد؟»، زیرا در رأی دادن به قوانین و یا افراد با اختیارات حکومتی، در واقع فرد به اموری که بسیار فراتر از مسائل شخصی اوست رأی میدهد، چرا؟ برای علاج این مشکل از اصطلاح «سرنوشت» استفاده میکنند و میگویند: هر فردی حق دارد در اموری که به سرنوشت او مربوط است، دخالت کند."