چکیده:
جاماسب نامه یکی ازمتنهای گران بهای به جامانده از دوران پیش از اسلام است. این رساله مختصردربرگیرنده پیشگوییهای حکیم جاماسب وزیر وپیش گوی دربارگشتاسب، ازپادشاهان کیانی، است.موضوع جاماسبنامه آفرینش جهان و سرنوشت آن است که جاماسب با رصد ستارگان پیشگویی کرده است ومطالبی نیز درباره پادشاهان ایرانی درآن دیده میشود. چنان که مشهوراست متن اصلی جاماسب نامه تا همین اواخر در نزد پارسیان هند نگاهداری میشده است. متن اصلی رساله به زبان پهلوی بوده که دردوره اسلامی به فارسی برگردانده شده و تا پایان دوره قاجاریه چند ترجمه تقریبا یکسان ازآن وجوددارد.. یک نسخه خطی هم دردست است که ازنظرحجم و محتوا تاحدودی ناهمسان است اماازآنهاچندان هم فاصله ندارد. در این مقاله کوشش شده است باتوجه به منابع موجود، جاماسب این شخصیت فراتاریخی ورساله ارزشمندش -جاماسب نامه–که تاکنون از دید پژوهشگران تاریخ ایران پنهان مانده است، شناسانده شود واندیشه وی در کتاب مذکور تبیین گردد. همچنین سعی شده است با شیوه تحلیلی- توصیفی وبیان نمونه هاوشواهد مختلف، نسخههای موجود این رساله بررسی و با یکدیگرمقایسه شوند و ویژگیهای سبکی در سطح زبان و محتوا و همچنین شیوه املایی و نگارشی ودستوری آنها بیان گردد. با بررسی نسخه ناهمسان جاماسب نامه بادیگرنسخههای تقریبایکسان میتوان به این نتیجه رسیدکه که ممکن است نسخه هایی از متن اصلی با کمی اختلاف وجود داشته باشند که درحال حاضرناشناختهاند ودسترسی به آنها میسرنیست ویااین که دست کم از متن اصلی دونوع گزارش مجزا موجود است که دراین مقاله ازآنها سخن گفته شده است.
خلاصه ماشینی:
(مظاهری،1377 :425) ظاهراً ازنخستین نامی که درمتنهای تاریخی به عنوان پیش گو سخن به میان آمده جاماسب،وزیر و مشاور گشتاسب است که پیش گوییهای اولیه نیز به نام وی ثبت و احتمالاً همان زمان به زبان رایج نوشته شده است، اهمیت این سخنان یا صاحب آن گفتارها، پارسیان هند را واداشت تا آن را تا سده حاضر محفوظ بدارند.
(رضازاده شفق، 2535 :53) دربند نخست این کتاب به روایت یکی ازنسخه هاآمده است: سپاس مر ایزد پاک را که ما را آفرید چنان که خواست و بدارد [چنان چه] خواهد پس چنین گوید جاماسب بنده شاه جهاندار بزرگ گشتاسب پسر لهراسب - که جاودان زنده بماناد نام وی به بزرگی -که به فرمود مرا به نگاه کردن به حال این اختران که اندر آسمان همی روند و به جا آوردن آنچه از ایشان همی پدید آید از نیرو و کردار ایشان و نگریستن چگونه که نیروها و بزرگیها که اندر خانکاه شاهان چند پاید، چند روزگار برداشت کند و کی بر رود و چون بازآید و به چه راه باز آید و کیش و آیین ما کی نابود و ناچیز شود و چند ماند و از پس آن چگونه مردمان باشند (که کیش ما ناچیز کنند) و پرستش ما چگونه کنند برزمین ایران شهر اندر پادشاهی شاه جهاندار کی گشتاسب.