چکیده:
داستان سیاوش در شاهنامه به داستان شیر وگاو در کلیله ودمنه شباهت دارد، صحنهها وگفتمان دو داستان به صورت کاملا مشابه پیش میروند، اما تفاوتهایی از جمله نمادین بودن شخصیتها درکلیه ودمنه، در مقایسه با شاهنامه وجود دارد در این مقاله داستان افراسیاب وسیاوش درشاهنامه وشیر وگاو در کلیله ودمنه مقایسه میشود. بدین منظور برای مقایسه دقیق نخست ریشهی اصلی دو داستان بررسی میشود و بعد صحنهها وگفتمان شخصیت با هم مقایسه میشود و در پایان نیز به تفاوت اشاره میرود. از این رو این مقاله به این سوال که چه شباهتها و تفاوت هایی میان شخصیتها و حوادث در این دو داستان سیاوش و شیرو گاو وجود دارد پاسخ میدهد.
خلاصه ماشینی:
دمنه به درخواست نزد شنزبه (گاو) میرود وگاو با او چنین مشورت میکند « گر مرا قوی دل گردانی و از یاس او ایمن کنی با تو بیایم، دمنه با او وثیقتی کرد و شرایط تاکید و احکام اندر آن به جای آورد و هردو روی به جانب شیر نهادند» نکته جالب این است که نوعی هراس در وجود هر دو قهرمان هنگام رفتن به سرزمین بیگانه دیده میشود که منطقی مینماید اما انگار راهی جز رفتن به سرزمین بیگانه ندارند.
پس از آن پیران ویسه به افراسیاب میقبولاند که به نزد سیاوش نامهای بنویسید و او را عوت که به توران پناهنده شود سیاوش جارهای جز قبول کردن نمیبیند سیاوش به شدت از رفتن به توران دلهره دارد، از پیران خواهش میکند که اگر خطری او را تهدید میکند، به او اطلاع دهد، اما پیران سعی میکند نگرانی او را از بین ببرد و میگوید : بدوگفت پیران که مندیش زین, , چواندرگذشتی ازایران زمین (فردوسی، 235:1388) مشابه این کنش در داستان شیر وگاو نیز به خوبی قابل ملاحظه است.