چکیده:
ذات ادبیات که کشف دنیای پنهان وبازسازی دوبارهی جهان در زبان غیر متعارف است با نماد ونماد گرایی همسوست. آنچنانکه که در کتاب فرهنگ اصطلاحات ادبی خانم سیما داد آمده: نمادها را در یکی از سه دسته زیر جای دادهاند: الف) طبیعی: مثل گل که نماد زیبایی است و زالو که نماد جنایتکار است. آب که نماد تطهیر، لاله، نماد پاکی، جوانی و شهید است. نمادهای طبیعی در بعضی موارد دوقطبی هستند وبا توجه به زمینه کاربردیشان، معانی متفاوتی مییابند؛ چنان که آب در صورتی که به سیل یا طوفان تبدیل شود، میتواند عامل تخریب کننده نیرومندی باشد و بدین ترتیب، علاوه بر نمایش آسودگی و صلح، مظهری از وحشت و هرج و مرج نیز باشد. ب) اختصاصی: که تنها در اثر یک شاعر و نویسنده جنبه نمادین یافته است و وقتی از آنها اسمی به میان میآید زود آن نوشته به ذهن خطور میکند؛ مانند پیرمغان، عشق، باده، خرابات، رند و.... در دیوان حافظ از بسامد بالایی برخوردار است و تا حد زیادی زبان او را نمادین ساخته است. ج) نمادهای مرسوم: که بر اثر عمومیت یافتن نمادهای اختصاصی به وجود میآیند: مانند زمستان به عنوان نماد پیری، سردی، بی عاطفگی که این واژه را ابتدا اخوان دراین مفهوم به کار برد، اما بعدها دیگران آن را پسندیدند و از آن استفاده کردند. البته علاوه بر تقسیم بندی فوق، دربعضی از آثار ادبی ازنمادهای فرهنگی نیز نام بردهاند که عبارتنداز: نمادهایی که برای توضیح «حقایق جاودانه» به کار میروند و هنوز در بسیاری از ادیان کاربرد دارند. نمادهای فرهنگی، تحولات فراوانی را پشت سر گذاشتهاند و فرایند تحولاتشان کمابیش وارد خودآگاه شده است و بدین سان، جوامع متمدن آنها را به صورت نمایههای جمعی پذیرفتهاند. نمادهای موجود در آیینها و اعیاد و مراسم ملی و مذهبی و نیز نمادهای مربوط به زایش دوباره... از این نوعاند. نماد به صورتی دیگر نیزطبقهبندی شده وآن، جای دادن نمادها در دو نوع نمادهای فرارونده و نمادهای انسانی است. براساس این تقسیم بندی نماد عبارت است از حرکتی از گستره چیزهای مادی و احساس هایی که برمی انگیزند به سوی گسترده برداشتهای انتزاعی و عواطف فردی، یعنی: از گستره بوها، منظره ها، آواها به سوی برداشتها یا عواطفی که این عوامل برمی انگیزانند. نمادهای انسانی، جنبه شخصی نمادپردازی است که در آن، تصاویر نمادین ملموس، بیانگر افکار و احساسات ویژه شاعر یا نویسنده است. به عبارت دیگر این نوع نمادها، احساس نهفته در پس تصویرها را القا میکند. اکثر نمادهای مربوط به کوزه در «رباعیات خیام» در این نوع جای میگیرند. اما در نمادپردازی «فرارونده» تصاویر نمادین ملموس بیانگر دنیایی معنوی و حقیقیاند که دنیای واقع در مقایسه با آن تنها نمودی ناقص به شمار میآیند. نمادهای عرفانی و نمادهای فرهنگی را میتوان از این نوع دانست. ولینسکی درباره نمادهای «فرارونده» میگوید: «نمادپردازی عبارت است از ادغام دو جهان محسوس و الهی در تجسمی هنری». در توضیح نمادهای فرارونده باید گفت که در تفکر نمادین این گروه از نمادگراها و به خصوص در تفکر عرفانی همه چیز-حتی انسان- اصل و منشا الهی و آسمانی دارند؛ چنان که مولانا میگوید: «این شخص تو، سایه تو است» و همه عالم، کتاب حق تعالی به شمار میآید. از این چشم انداز، هستی معنایی عمیق و باطنی مییابد که به مراتب فراتر از تجربههای حسی و مادی است. ژول لوبل میگوید: «هر شیء مخلوقی، همانطور که هست، انعکاسی از کمال الهی است. علامتی قابل ادراک و طبیعی است از حقیقتی فوق طبیعی. صاحبنظری دیگر به نام «سالوستیوس» اظهار میدارد:که «دنیا، شیء نمادین است». شعر عرفانی که قسمت عظیم اشعار ادبیات فارسی را تشکیل میدهد، نمادپردازیهای عمیق فرارونده را دارد؛ زیرا به اعتقاد عارفان، همه چیز در جهان محسوس، اصلی الهی و نمونهای ازلی دارد، جهان مادی جلوه و سایهای از جهان معنوی است، اکثر آثار عرفانی را میتوان بازتاب مثالی و تصویری یک معنی و اندیشه ازلی به حساب آورد. برای مثال در ادبیات فارسی منظومه منطق الطیر شیخ عطار نیشابوری که در شرح سفرنمادین پرندگان مختلف برای یافتن سیمرغ است، هر پرنده نماد دستهای از مردم است. نمادگرایی ونمادپردازی در شعر دفاع مقدس که تلفیقی از اندیشههای عرفانی، حماسی ووطنی است جلوهای ویژه دارد که آنچه در پی میآید بررسی این جلوه و موضوع این مبحث خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
جلوههای نمادگرایی در شعر دفاع مقدس راضیه شبستری 1 عبدالرضا شبستری 2 چکیده ذات ادبیات که کشف دنیای پنهان وبازسازی دوبارهی جهان در زبان غیر متعارف است با نماد ونماد گرایی همسوست.
نمادگرایی ونمادپردازی در شعر دفاع مقدس که تلفیقی از اندیشههای عرفانی، حماسی ووطنی است جلوهای ویژه دارد که آنچه در پی میآید بررسی این جلوه و موضوع این مبحث خواهد بود.
کلیدواژهها: شعر فارسی، نماد، نمادگرایی، ، شعر دفاع مقدس مقدمه نماد مانند استعاره ذکر مشبهٌبه و اراده مشبه است، با این تفاوت که در استعاره تنها یک مشبه وجود دارد و با حذف آن، مشبهٌبه، بهعنوان استعاره باقی میماند؛ حال آنکه در نماد، بیش از یک مشبه و گاه مشبههای متعدد در میان است که با حذف آنها نماد پدید میآید (حمیدیان، 1383: 142).
اشعار دفاع مقدس به تبع شعر عرفانی وحماسی ادبیات کهن این مرز وبوم سرشار از نماد است.
نمادهای شعر دفاع مقدس نماد و تصاویر ساخته شده با آن از روشهایی است که شاعران مورد نظر ما به وفور از آن بهره جستهاند و آن را در صور مختلف به کار گرفتهاند.
عمدهی ابتکار شاعران مورد نظر این جستار در ساخت و کاربرد نمادهای دفاع مقدس، تداعی معانی بدیع و به کارگیری طیف گستردهای از مفاهیم و مضامین در شعر است.
در اشعار زیر همه جا این نماد پیروزی با توصیف شهدا همراه شده است.
شاعران مورد نظر این جستار به وفور در اشعار خود شقایق را به عنوان سمبل و نماد شهادت و شهید استفاده کردهاند.