چکیده:
با سیطره اسلام بر ایران، مفاهیم عرفانی با مفاهیم اسلام درآمیختند. با رسمی شدن مذهب شیعه در ایران، راه برای ورود علمای دینی به فضای عرفان باز شد. رهبران مذهبی از اصطلاحات عرفانی برای بیان مافیالضمیر خود استفاده میکردند. در حقیقت مفاهیم اسلامی با پذیرفتن صبغه عرفانی، راه بیان تازهای یافتند. رهبران دینی علاوه بر بیان حقایق اسلام و آراستن آن به رنگ عرفان، زمینه انقلابات روحی را در خود و پیروان خود فراهم آوردند. یکی از این مفاهیم که کاربرد اساسی در بیان نگرش اسلامی- عرفانی روحانیت عارف داشت، دل است. از آنجا که هر نوع انقلاب درونی از عمق دل آدمی نشات میگیرد، این مفهوم انعکاس بارزی در اشعار آنان داشته است. از جمله این روحانیون عارف، مهدی الهی قمشهای است. در این مقال کوشش میشود ضمن بررسی دیدگاه عرفانی این روحانی عارف، به بررسی واژه دل در اشعار ایشان پرداخته شود.
خلاصه ماشینی:
در بیت زیر دل در معنی روح و جان شاعر به کار رفته است: دل میدود ز شوق به دنبال رهروان, , تا بشنود ز قافله بانگ درای دوست (همان، ص62) جذبهی عشق در تعبیر کنایی در بیت زیر کشاندن دل، در معنی متمایل شدن به کار رفته است: جذبه عشق حسن روی حبیب, , میکشانــد دلم به سـوی حبیـب (غزل 30، ص46) صید شدن دل در عشق نگاه معشوق تیری دانسته شده است که بر دل عاشق فرود میآید و آن را اسیر خویش میکند: چشم پرناز تو گاهی، کافکند تیر نگاهی, , درنشانی غیر قلب خسته باز آید؟ نیاید (دیوان الهی قمشهای، ص100) در بیت ذیل، صید دل در معنی بیخود کردن و عاشق نمودن به کار رفته است: دوش به خواب آمدم شاهد بزم الست, , از پـی صید دلم زلف پریشان به دست (همان، ص71) دیدهی دل در معنی بصیرت باطن چشم دل در معنی یقین درونی و بصیرت باطنی به کاررفته که باعث کشش عاشق به سوی محبوبش میگردد: روزی که دیدهی دلم افتد به روی یار, , یک بوسه زان لب شکرین ام امیدوار (همان، ص142) طایر قدس آشیان دل در ادبیات، خصوصاً در کتب عرفانی، در بسیاری موارد، جسم به جهت مشغول شدن به روزمرّگیها و بسنده کردن به اسباب زندگی مادّی همانند خوردن و خوابیدن، به حیوانات دونمایه، همانند الاغ و کرکس تشبیه شده و روح به جهت سیر در عالم آفاق و انفس و قابلیت داشتن برای گذشتن از عالم مادّه و رسیدن به ملکوت به پرندهای همانند میشود.