چکیده:
ابوالحسن علیبناسماعیل اشعری (260-330 ه) برای یافتن راه میانه یا جبر متوسط میان اندیشههای تفویض معتزلی و جبرگرایی اشعری، نظریه «کسب» را مطرح و اعلام کرد که خداوند خالق کردارهای ارادی انسان است و انسان کاسب این کردارهاست. وی کسب را اقتران قدرت خدا و انسان دانست و بر این اعتقاد بود که فعل ارادی در پی این اقتران صورت میپذیرد. بر این اساس، انسان در وجود فعل ارادی خود تأثیر ندارد و تنها محل فعل خویش است. به همین سبب، جریان عادت الله موجب پدید آمدن قدرت و اختیار در انسان میشود و فعل ارادی وی انجام میپذیرد. بسیاری از علما، نظریه کسب را تعبیر دیگری از نظریه جبر و جبرگرایی دانستهاند. البته در جبرگرایی و کسب اشعری تطوری پیدا شد و برخی استادان کلام اشعری کوشیدند آن را به گونهای دیگر تعبیر کنند. خاقانی شروانی (520-595 ه) یکی از بزرگترین شاعران ایرانی و از گویندگان طراز اوّل زبان فارسی است که با وجود پیروی از مذهب تسنّن به معتقدات و مقدسات شیعه به دیده تکریم مینگرد. خاقانی در مذهب تعصب دارد ولی از قشری بودن اجتناب میکند؛ با این همه به مشرب کلامی اشعری به ویژه کسب اشعری تمایل دارد و در بسیاری از موارد به جبر متوسط روی خوش نشان میدهد. نتایج این پژوهش که به شیوهی کتابخانهای و مبتنی بر روش توصیفی ـ تحلیلی است نشان میدهد که خاقانی در عین پذیرش جبر در سرنوشت انسان، در مواردی از اختیار هم سخن میگوید و در عین مذهب کلامی، در سرایش برخی از اشعار، بیانگر نحوهای از افکار و تعالیم اندیشه اشعری با محوریّت نظریه کسب اشعری، میباشد.
خلاصه ماشینی:
بررسي نظريه کسب اشعري و برخي از مباحث کلامي در ديوان خاقاني 1 شاهرخ حکمت / چکيده ابوالحسن عليبن اسماعيل اشعري (٢٦٠-٣٣٠ ه) براي يـافتن راه ميانـه يـا جبـر متوسـط ميـان انديشه هاي تفويض معتزلي و جبرگرايي اشعري، نظريه «کسب » را مطرح و اعلام کرد که خداونـد خالق کردارهاي ارادي انسان است و انسان کاسب اين کردارهاست .
نتايج اين پژوهش که به شـيوه ي کتابخانـه اي و مبتنـي بـر روش توصيفي ـ تحليلي است نشان مي دهـد کـه خاقـاني در عـين پـذيرش جبـر در سرنوشـت انسـان ، در مواردي از اختيار هم سخن ميگويد و در عين مذهب کلامي، در سرايش برخي از اشـعار، بيـانگر نحوه اي از افکار و تعاليم انديشه اشعري با محوريت نظريه کسب اشعري، ميباشد.
بر اساس اين نظريـه خداونـد متعـال از طريـق صـفت قادريـت تمـام چيزهـا را آفريده است و اختيار و اراده و عمل انسان را نيز آفريده اسـت و بنـده خـدا، تنهـا اختيـار را کسب ميکند و در تمام امور به کار ميبندد.
خاقـاني بـه معتقـدات ، مقدسـات و تفکـرات شـيعه بـه ديده احترام مي نگريست ؛ اما نهضـت فکـري کـه ابوالحسـن اشـعري آن را بنيـاد نهـاده بـود آن چنان در وي رسوخ کرده بود که با اتخاذ جهان بيني کسب اشعري در نقطه مقابل معتزلـه ايستاد و پرچمدار اين نظريه در اشعار خود شد کـه : خداونـد اعمـال انسـان را مـيآفرينـد و انسان آن ها را کسب ميکند و بين حق تعالي که آفريننده اسـت و آدمـي کـه کسـب کننـده است ، تطابق وجود دارد.