چکیده:
اتخاذ سیاست مبتنی بر سرزنشگرایی مطلق در نظام عدالت کیفری، نتیجهای جز تکرار بزهکاری دربر نخواهد داشت. از این رو، نوشتار پیشرو درصددِ توصیف سازوکارهایی برآمده است که به نحوی بومی شده با فرهنگ سرزمینی ایران از سماجتهای مجرمانه پیشگیری نمایند و ازطریق تعدیلِ آثار منفی کیفرهایی چون حبس به ارتقاء فرایند بازپذیری مجرمان کمک رسانند. مبنای پژوهش بر این پرسش بنیادی اتکا دارد که چگونه میتوان درپرتوی رویکردی تطبیقی به تبیین اهرمهای غیرکیفری بازپروری در مجرمان نائل گردید؟ پرسشی که با هدف نشان دادن وسعت ایده مهار ازطریق انطباق یک نظریهاجتماعی با محوریت پیشگیری از جرم و در قالبِ تحلیل وجوهی نسبتپذیر با برخی اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، محتوای قرآن و منابع تفسیری پاسخ گفته میشود. این پژوهش برمبنای مطالعهای نظریهشناختی به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از ابزارگردآوری دادهها به شیوه تحلیلمحتوا انجام پذیرفته است. یافتههای پژوهش توصیفگر این واقعیت میباشندکه بازپروری در مجرمان و حرکت در مسیر آن محصول یک فرآیند تدریجی و پلکانی است که ازطریق تقویت تدابیرغیرکیفری خودمهارگری میتواند به لحاظ منطقی و عملی فرصتهای مناسبی را جهت مدیریت و پیشگیری از جرم در دسترس جامعه قرار دهد.
The implementation of a justice system founded on unequivocal culpability is likely to yield no outcome other than recidivism. As such, the present study endeavors to redefine the mechanisms that are capable of deterring criminal recidivism within a specific geographical area, while simultaneously enhancing the process of criminal reintegration. This is achieved by mitigating the detrimental effects of punitive measures, such as incarceration. The foundation of the study is established on a fundamental inquiry, which, through a comparative methodology, endeavors to elucidate the means by which non-criminal mechanisms of rehabilitation may be comprehended in offenders. The research question posits the objective of elucidating the scope of containment ideology through a correlation between social theory and crime prevention, through an examination of analogous facets in the Islamic Republic of Iran's constitutional principles, the Quran, and interpretive resources. The present study is grounded in the examination of cognitive theory, employing a descriptive-analytical approach, and utilizing content analysis as a means of data collection. The research's findings describe that the rehabilitation of offenders and its progression follows a gradual and incremental process that by strengthening non-criminal self-restraint measures, it can logically and practically provide appropriate opportunities for crime management and prevention to society.
خلاصه ماشینی:
مبنای پژوهش بر این پرسش بنیادی اتکا دارد که چگونه میتوان درپرتوی رویکردی تطبیقی به تبیین اهرم های غیرکیفری بازپروری در مجرمان نائل گردید؟ پرسشی که با هدف نشان دادن وسعت ایده مهار ازطریق انطباق یک نظریه اجتماعی با محوریت پیش گیری از جرم و در قالبِ تحلیل وجوهی نسبت پذیر با برخی اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، محتوای قرآن و منابع تفسیری پاسخ گفته میشود.
در اینجا برخی آثاری که در حیطه موضوعی نوشتار حاضر مورد مطالعه قرار گرفته اند، به اختصار ذکر میگردند: - علی سلیمی در پژوهشی تحت عنوان : جستجوی درون مایه های یک نظریه اجتماعی کجروی بر اساس آموزه های قرآنی ، سال (١٣٨٦)، به نتایجی دست یافت که حاکی از آن است که وجود متغیرهایی همچون همنشینی میتواند به صورت معناداری در ارتکاب رفتارهای مجرمانه مؤثر واقع شود.
لیکن پرسشی که در اینجا مطرح میگردد این است که ؛ مهارت خودکنترلی در مجرمان چگونه می تواند به مثابه ی پلِ ارتباطی میان یک نظریه جرم شناسی با آموزه های دینی و مبانی قانون اساسی درنظر گرفته شود؟ پاسخ در قالب یک بیان کلی از نظریه کنترل اجتماعی گنجانده شده است و آن اینکه ؛ اگر افراد به حال خود واگذارده شوند و پیوندهای اخلاقی، ارزشی، مذهبی، عاطفی، اقتصادی و اجتماعیشان تضعیف گردد؛ امکان جامعه ستیزی در آنها افزایش مییابد پس تنها با قرارگرفتن در چارچوب قیوداجتماعی است که قادر به خویشتن داری ٥در مواجهه با بسترهای مجرمانه میگردند( ملویله ، مورگان ، نوریس و والکینگتن ،١٣٩٣ :١٩٥ ).