چکیده:
هدف از این مقاله بررسی نقش ساختار صنایع در تقاضای نیروی کار آنها است. سوالات اصلی که در این مقاله مطرح شد این است که چه عواملی بر میزان اشتغال و استخدام نیروی کار در بخش صنعت ایران موثر هستند و نقش ویژگیهای ساختاری در تقاضای نیروی کار صنعتی چیست؟ این موضوع با استفاده از الگوی اقتصادسنجی پانل دیتا یا دادههای تابلویی با استفاده از دادههای 23 کد دورقمی آیسیک کارگاههای صنعتی برای سالهای 1381 تا 1398 بررسی شد.
یافتههای این مقاله نشان داد که دستمزد حقیقی تاثیر معناداری بر تقاضای نیروی کار در صنایع ایران نداشته است. همچنین نرخ سود حقیقی تسهیلات پرداختی به بخش صنعت نیز به عنوان شاخصی از هزینه سرمایه در سطح احتمال 5 درصد یا 10 درصد معنادار نیست. در بین متغیرهای نماینده ویژگیهای ساختاری در صنایع، نسبت ارزش افزوده به تعداد بنگاهها که شاخصی از متوسط مقیاس تولید در صنعت به ازای هر بنگاه میباشد تاثیری مثبت اما اندکی در تقاضای نیروی کار صنایع داشته است. این نشان میدهد که صنایعی که مقیاس بزرگتری دارند، از پتانسیل اشتغالزایی زیادی برخوردار نیستند و این حالت برای نسبت سرمایه گذاری به ازای هر نفر کارکن هم صادق است. پیام این مقاله این است که اگر هدف دولت افزایش اشتغالزایی در بخش صنعت است، توجه به صنایع کوچک و متوسط در مقایسه با سیاست افزایش اندازه بنگاهها احتمالا اثر بزرگتری بر تقاضای نیروی کار و رشد اشتغال صنعتی بدنبال خواهد داشت. همچنین صرف ایجاد رشد اقتصادی و یا دستیابی به رشد صنعتی در اقتصاد ایران نمیتوان انتظار رشد اشتغال صنعتی را داشت.
The purpose of this article is to investigate the role of the structure of industries in their labour demand. The main questions raised in this article are what factors affect the level of employment and employment of labour in Iran's industrial sector and what is the role of structural characteristics in industrial labour demand? This issue was investigated using the econometric model of panel data using the data of 23 two-digit ISIC codes of industrial enterprises for the years 2011 to 2018. The findings of this article showed that the real wage did not have a significant effect on labour demand in Iranian industries. Also, the real interest rate of bank loans to the industrial sector is not significant as an indicator of the cost of capital at the probability level of 5% or 10%. Among the variables representing structural characteristics in industries, the ratio of added value to the number of enterprises, which is an indicator of the average scale of production in the industry per enterprise, has had a positive but small effect on the labour demand of industries. This shows that the industries that have a larger scale do not have a lot of job creation potential and this situation is also true for the ratio of investment per worker. The message of this article is that if the government's goal is to increase employment in the industrial sector, paying attention to small and medium enterprises compared to the policy of increasing the size of enterprises will probably have a greater effect on labour demand and industrial employment growth. Also, just creating economic growth or achieving industrial growth in Iran's economy cannot be expected to increase industrial employment.
خلاصه ماشینی:
سؤالات اصلي که در اين مقاله مطرح ميشود اين است که چه عواملي بر ميزان اشتغال و استخدام نيروي کار در بخش صنعت در ايران مؤثر هستند و نقش ويژگيهاي ساختاري در تقاضاي نيروي کار صنعتي چيست ؟ پاسخ گويي به اين پرسش ها به سياستگذاران کمک خواهد کرد که در برنامه ريزيهاي اشتغال ، صنايعي را اولويت دهند که پتانسيل بالاتري براي ايجاد اشتغال دارند.
در اين تحقيق رفتار بنگاه هاي اقتصادي فعال در بخش صنعت کشور از نقطه نظر ريسک پذيري و ريسگ گريزي مورد بررسي و مقايسه قرارگرفته و چگونگي تأثير آن بر ترکيب دو نهاده کار و سرمايه (با تأکيد خاص براشتغال نيرويکار) آزمون و تحليل شده است .
نتايج اين مقاله نشان ميدهد که در تمام بخش هاي اقتصادي از جمله صنعت ، توليد اثر مثبت و سرمايه سرانه به عنوان شاخصي از هزينه نسبي استفاده از نيروي کار اثر منفي بر اشتغال داشته است .
شهبازي و فتاحي (١٣٩٦) نقش سرمايه در اشتغال زايي و افزايش تقاضاي نيروي کار در بخش صنعت ايران را با استفاده الگوي خود توضيح برداري با وقفه هاي گسترده (ARDL) بررسي کردند.
نتايج اين مقاله نشان ميدهد که طي دوره ١٣٩٠-١٣٥٨ موجودي سرمايه در دوره هاي کوتاه مدت و بلندمدت بر سطح تقاضاي نيروي کار و اشتغال بخش صنعت تأثير مثبت و معنيداري داشته که بيانگر مکمل بودن دو نهاده نيروي کار و سرمايه است .