چکیده:
هراری اندیشمندی اسرائیلی است که در تحلیل خود از تاریخ، آینده و چالشهای انسان، بارها از ماهیت ادیان و تأثیرات آن در حیات بشر سخن بهمیان آورده است. او با ارائه تقسیمی سهگانه از حقایق هستی، دین و در رأس آن خداوند را در حد یک ماهیت اسطورهای و ذهنیتِ مشترک تنزل داده است. از نگاه او، واقعیتِ خیالی دین کارکردها و مخاطراتی را در زندگی بشر پدید آورده است که باید نسبت به آنها هوشیار بود. او تذکر میدهد که دینِ افسانهای علیرغم کارکردهای انکارنشدنی خود، در هر صورت پدیدهای خیالی است و در صورت اصالت یافتنِ باورهای آن، میتواند عاملی برای انحراف مسیر زندگی بشر و ترویج خشونت گردد. در این نوشتار، ضمن ارائه تصویری منسجم از نظریات پراکنده هراری در مورد دین و پیامدهای مختلف آن، به بررسی و نقد آنها مبادرت شده است. رویکرد غالب مباحث، عقلی و فلسفی است و در مواردی نیز به تناسب ادعاهایِ هراری، از مباحث تاریخی و دروندینی سخن به میان آمده است تا براساس آنها، صحت و سقم ادعاها و تحلیلهایِ هراری، در بوته نقد قرار گیرد. بر این اساس نشان داده شده است که خلط بین مقام اثبات و ثبوت در تبیین واقعیتهای بین الاذهانی و عدم تمایز بین دینِ حق و دین محقق، از اصلیترین لغزشگاههای هراری بوده است.
Yuval Noah Harari is an Israeli thinker who, in his analysis of history, the future and human challenges, has frequently discussed the nature of religions and their impact on human life. He has presented the existential realities, religion, and above all, God, into three divisions and devalued them to the mythical nature and collective imagination. From his viewpoint, the imagined reality of religion has applications in human life as well as risks that must be approached with vigilance. He points out that despite its undeniable applications, fictional religion is ultimately an imagined phenomenon and can, if its beliefs are embraced as genuine, become a catalyst for human deviation and the promotion of violence. In this paper, we provide a coherent overview of Harari's scattered theories concerning religion and its various consequences, and proceed to critically examine and critique them. The rational and philosophical approach is mostly taken into consideration, with instances where historical discourses and discussions within religion are integrated as per Harari's claims to subject his assertions and analyses to critical evaluation. It is demonstrated that the confusion between the position of reality as it is and the position of something for us in explaining intersubjective realities, and the failure to distinguish between true religion and existing religion, have been some of Harari's main misapprehensions.
خلاصه ماشینی:
اگر من در ذهن خودم بگویم دیگر دلار برای من ارزش ندارد، این باور هیچ ضرری به واقعیت بین الاذهانی دلار نمیزند، مگر آنکه باور آن چند میلیارد انسان در مورد دلار را عوض کنیم که کار سادهای نیست و از توان یک شخص خارج است.
ویژگیهای اصلی حقایق بین الاذهانی آن است که مورد پذیرش همگانی قرار میگیرند و در بستر همین باور دارای تأثیرات عینی و خارجی در زندگی بشر هستند.
اما مردم در مقابل اینکه خدای ما، دین ما و ارزشهای اخلاقی ما همگی ساختههای ذهنِ مشترک ما هستند، مقاومت میکنند؛ زیرا اینها چیزهایی هستند که زندگی امروز ما با تکیه بر آنها معنا گرفته است و ما میخواهیم چنین باور کنیم که زندگی ما دارای یک معنای عینی است (هراری، 1397/ب، ص248-250).
2. پیامدهای دین هراری معتقد است که اسطورهها و امور بین الاذهانی در زندگی انسان بسیار تاثیرگذار بودهاند و زندگی اجتماعی انسانها به باورهایی مانندِ ملت، پول، امپراتوری و اموری از این دست گره خوردهاند؛ بهگونهای که بدون باور به این تخیلات حتی نمیتوان فوتبال بازی کرد (هراری، 1397/ب، ص294).
البته برخلاف سخن هراری، اگر روشن شود که خداوند حقیقتی عینی است، در این صورت دین حق که درواقع عبارت است از هدایتهای الهی در حوزه احکام، عقاید و اخلاق، همگی به امری واقعی تکیه خواهند کرد و در این صورت باوری که ریشه در واقعیت دارد، منشأ کارکردهای مذکور خواهد بود و دیگر نمیتوان کارکردهای دین را صرفاً خیالی و پنداری تلقی کرد.